پ من میذارم خط به تو بیفته...!
اره هم جهت شوخی صحبت میکردیم هم اینکه تو عید فطر از خود بی خود میشیم...دی
خو حدودی گفتم.. دانمارکی المانی از این خامه ایا.
رسم میریم خونه یکی از فامیلا یا میان . اغلب خونه مامان بزرگ و عموم . ولی امسال خب پدر بزرگم فوت شده . همیشه کسی فوت میشه اولین عید رو واسش مراسم میگیرن . ما هم دیروز مراسم عزاداری بابابزرگم بود .
یکیشون اومده میگه چقدر شیرینی گرفتین .؟ میگم خودم گرفتم 4 تا جعبه دو کیلویی
گفت بذارحساب کنم...هر جهبه دو کیلویی تقریبا 30 عدد داره حالا 4 تاش میشه 120 تا ...پس ما الان 12 نفریم یعنی به هر کدوممون 10 تا میرسه ...
ووجدانا تو بگو من چی بهش بگم!
خو اون با من...!
اره تو همین صحبتا بود دوباره یکی از اعضای مهم فامیل گفت ئه کاش خونه شما (یعنی خونه ما) اخر از همه میومدیم اخه جا داره ...
تو دل خودم گفتم چی یخچال فریزر امرسانه ..!ی زیبا و مطمئن هم کنارش میگفتی..
پسر عموم هم ک کارش درست بهش گفت یعنی محاسباتت اشتباه از اب دراومد..دی
بخور بخور در حد المپیک تازه خیلی جاهاش اجباری بوده...تازه قبلش میشینیم محاسبات انجام میدیم... میگیم خب ما 10 تا خونه که بریم میشیم حدودا 20 نفر ... حالا خونه کی بریم که 20 نفر جا بشه ...دی
رسم داریم تو عید فطر اولی میره خونه دومی اولی و دومی میرن خونه سومی بعد هر سه میرن خونه چهارمی تو خونه هر نفر هم خیلی کم حداکثر 10 دقیقه میشینن هی شیرینی میخورن هی شیرینی میخورن حالا منم همراهشون ... خونه هر کسی هم ک بری باید بخوری نخوری ناراحت میشه . هی میگم بخدا ترکیدم...بخدا دارم میترکم...بعد یکی از اقوام نیگام میکنه میگه چه عربی هستی که وقتی داره میترکه نتونه 10 تا شیرینی بخوره