Though I have the gift of prophecy,and understand all mysteries ,and all knowledge ,and though I have all faith ,so that I could remove mountains ,and haven't love ,,,I AM NOTHING
هـاتفی آمـد؛
تا بگویـد از هلال ..؛
دل امّا دست به دامــان اقاقی هـا ..
غرق در تپش ثانیـه هـایی کـه به میـزبـانی ملکـوت ؛
میهمـان ِ آسمان بود ـُ مُهلت ِ عاشقی یافتـه بود ..
مــاه ؛
در هــوای بیـقراری هـا گم ..
در هــوای تبـسُم ِ فطـر امّـا پیــدا ..
مســافری می آید ؛
کوله باری بر دوش از سپیـدی هـا ؛
گونـه هـایش ،
خیس از نـوازش ملائک آسمـان ..
خستگی ناپیــدا..
زلال ..
حمــد می گویــد ..
نغمــه ای امّـا مـانده بر دل ؛
به امیــد قاصــد ِ ملکوت ،
تا که باز گوید :
این روزهای انتظــار را کی می رسد پـایـان ؟!
" اللهم عجل لولیک الفرج .."
" با سلام و آرزوی قبولی طاعت ها و عبادت ها؛
عید ِ عبادت و رستگاری ، بر شما فرخنده باد .."