khorzokhan68
پسندها
2

ارسال های پروفایل آخرین فعالیت ارسال ها درباره

  • من می خواهم بدانم که ...راستی راستی زندگی
    یعنی اینکه توی یک تکه جا...
    هی بروی و برگردی...
    تا پیر شوی و دیگر هیچ؟!
    یا اینکه طور دیگری هم...
    توی دنیا می شود زندگی کرد؟..
    خواهش قابل دادارو نداره..... نمیگم...بترکی....

    ادم مرض دار زیاد شده... افتاد....
    بچه بودیم از آسمون بارون می اومد ... بزرگ شدیم از چشامون می آد ...
    بچه بودیم همه چشای خیسمون رو می دیدن ... بزرگ شدیم هیچکی نمی بینه ... بچه بودیم تو جمع گریه می کردیم ... بزرگ شدیم تو خلوت ...
    بچه بودیم راحت دلمون نمی شکست ... بزرگ شدیم خیلی آسون دلمون می شکنه ...
    بچه بودیم همه رو ده تا دوس داشتیم ... بزرگ که شدیم بعضیا رو هیچی ، بعضیا رو کم و بعضیا رو بی نهایت دوس داریم ...
    بچه که بودیم قضاوت نمی کردیم و همه یکسان بودن ... بزرگ که شدیم قضاوتهای درست و غلط باعث شد که اندازه دوست داشتنمون تغییر کنه ... کاش هنوزم همه رو به اندازه ی همون بچگی ده تا دوس داشتیم ...
    بچه که بودیم اگه با کسی دعوا می کردیم یک ساعت بعد از یادمون می رفت ... بزرگ که شدیم گاهی دعواهامون سالها تو یادمون مونده و آشتی نمی کنیم ...
    بچه که بودیم بزرگ ترین آرزومون داشتن کوچیک ترین چیز بود ... بزرگ که شدیم کوچیکترین آرزومون داشتن بزرگترین چیزه ...
    بچه که بودیم ، بچه بودیم ... بزرگ که شدیم ، بزرگ که نشدیم هیـــچ ...
    دیگه همون بچـــه هم نیستیم .
    خوبم.... منم یه چی دارم بگم ..حلا بناش اذیت کنی بمیری هم نمیگم......

    دختر همسایه هم شوهر کرد ررفت....
    گاهی....
    دلت می گیرد
    مثل یک مراسم کوچک ختم
    حتی اگر تمام خیابان ها را آذین بسته باشند...
    نه دعوا نکردم... نه نمیره نیمه دومه.. سال دیگه...

    نه فعلا کاری نکن... تا شب....
    اتفاقا نرگس نمیذاشت موهاشو کوتاه کنم... اینقد حرف بهش زدم تا قبول کرد.. علی تهران خیلی خیلی گرمه....با اینکه کولر از صبح تا شب روشنه ولی ما میمیریم... با موهای بلندم اینا اذیت میشدن....

    صبحونه خوردن...تا ناهار روزه ان... بعد تا شب......
    سوختن که هیچ....... موهاشونو کوتاه کردم.................
    سلام دادا...خوبی..............................................................

    ممنونم ..اومدن خیلیم سر حالن....
    * * * * * * * * * * * * * * * *

    پشت قلبم می ایستم
    صدای آرزوهایم به گوش می رسد
    نجوایش از میان تاریکی و خلوت میرسد که:
    من مرگ را میخواهم،مرگ را
    روح سرخوش
    روح آزاد و پر از وجد و شادی
    روح بی وزن
    روح بی جسم
    روح پاکی که پاینده است
  • بارگذاری...
  • بارگذاری...
  • بارگذاری...
بالا