می خواهم تمام این مسیر چندین ساله را بدوم
تا زودتر
به تو برسم
عجله خوب نیست
اما اینجا عجله می کنم
می دوم حتی اگر پا هایم در ادامه راه توانی نداشته باشند
حتی اگر بدنم چشمهایم دیگر رمقی نداشنه باشند
هرجه که در حواشی راه باشد را پس میزنم
و تنها به انتهای راه به انجایی که تو ایستاده ای چشم می دوزم
ببین اگر این مسیر بی نهایت هم باشد
می ایم
و می ایم
........و می ایم
همین که در مسیر تو باشم برای من بس است
فقط می خواهم گاهی هم
به من بفهمانی که پی تو می ایم
تا نکند دیو نا امیدی در دلم ریشه زند و سدی شوم برای این امدن
گاهی صدایم کن
صدای تو زیباترین است
باز هم می دوم می ایم
تا به تو برسم
شادیی بودن تو
چه معادله ای شده
گره خورده
روزهایم با خیالم
هیچ انگشتی بجز انگشتان تو نمی تواند بازش کند
خودم هم گره ای دیگر
کور کور
قوز با لای قوز
چه حال نزاری
خب
تو که هستی
من هم اگر باشم
همه چی درست می شود
به بودنم
به بیداربودنم
بیدار ماندنم
کمک کن
نه هرگز لایق این نیستم
که با دستان..... پرچم تو را به دست بگیرم و روی شادی و روی سرور را به کوچه باز کنم
من هیچ
من هرگز
لایق نیستم
لظف بی مانند تو مرا مغرور ساخته
نه
من هیچ
من هرگز
یکبار برای همیشه
بمانم
بمانم
بمانم
دور تر از این کویر
اگر دریایی هست
بگویید تااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااا بروم
دور باد هرچه سراب
دور باد
دور باد
دور باد
............
.......
.......
...
..
.
.
.