والا يكي از فاميلاي ما هم هميشه ميرفت ماموريت،بعدنا كاشف به عمل اومد كه بله يه زنه ديگه تو يه شهره ديگه داشته...
خلاصه از ما گفتن...يه بار بفرستش اردبيل ببينم چيكارست...:دي
آخي....يادم باشه يه بار تو گذر زمان مچتو بگيرم...:دي
خب راسته ديگه....:دي
اولش منم ميگفتم اين چه اب خوردنيه 5 دقيقه طول ميكشه...بعدش گفتم شايد تو ليوان آب نميخوره با پارچ ميخوره...
خب خدا را شكر...از وقتي نامزد شدين هر وقت حالشو پرسيدم گفتي ماموريته...
ميگما،اينورا ماموريت داشت بگو گوششو بپيچونم حواسشو جمع كنه....فك نكنه بي كسو كاري...:دي
گاهي وقتا هم صبح...يا ظهر...گاهي وقتا هم تو دانشگاه(كه البته اينو حق داري)...زياد پيش اومده،هميشه هم وقت شام نبوده
تكذيب چيه..بايد اين داستانو كپي كنم هر از گاهي بذارم رو پيجت تا بچه ها در جريان باشن
اين يه قانونه:وقتي غزل يهو چراغش خاموش نيست،تا 5 دقيقه صبر كن به احتمال زياد رفته آب بخوره
ببينيم و تعريف كنيم...
خودمو بيخيال خودت خوبي؟؟
آقاتون خوبه يا ماموريته؟؟
مثلا همين الان غزل بخاد يه ليوان آب بخوره(يا يه كاري كه ميدونه فوقش 5 دقيقه اي باز دوباره مياد سره سيستم)،دكمه خروجو ميزنه بعد ميره آب ميخوره بعد مياد دوباره يوزر پسورد ميده و وارد سايت ميشه....
به جرات ميتونم بگم،ممكنه گاهي وقتا كامپيوتر هم خاموش كنه و بره اب بخوره و برگرده...
اما من اميده زيادي ندارم...با اين لجي كه تو ميگي...:دي
آره ديگه پر تلاطم...:دي
در توجيه تلاطمش همين قد بس كه علايقه 70 80 تا كاربر توش قاطي شده
آخه تو كجا تنوع طلبي كه ما نميدونستيم...از وقتي ديدمت تو اين باشگاه هيچ تغييري تو يوزرت نبوده
البته به غير از مودور شدن كه اونم بس كه بچه مثبت بازي در اوردي ادمين دلش به حالت سوخت...:دي