mani24
پسندها
36,403

ارسال های پروفایل آخرین فعالیت ارسال ها درباره

  • سلام
    دست شما درد نکنه.واقعا لطف کردین.ممنون.:gol:
    خیلی post های عالی ای بود.:)
    این بار ایستاده ام

    با لباسی آهنین

    با کفش هایی ضد آب

    بی نفوذ

    برای دفاع از لحظه هایم

    برای نشکستن نه

    که برای حرمت داشتن شکسته هایم...
    خواهش میکنم ،منم خوبم ممنون،واقعا زیباست ،من اصلا اهل شعر و ادبیات نبودم اما از زمانی که متنهای شما رو میخونم واقعا علاقمند شدم
    آدما تا وقتیکه کوچیکن دوست دارن برای مادرشون هدیه بخرن،اما پول ندارن!
    .
    وقتی بزرگ میشن پول دارن،اما وقت ندارن!
    .
    وقتی ام که پیر میشن،پول دارن،وقت هم دارن اما.....مادر ندارن!
    .
    به سلامتی ِ همه مادرای دنیا!:gol:
    .
    "ولادت حضرت فاطمه(س)مبارک":gol:
    وقتی دیروز گفتم دیر جوابت دیدم و ازت ناراحت شدم خودت که میدونیو قتی ناراحت میشم مینویسم برای همین عذرخواهی کردم چرا خودت ناراحت میکنی لطفا خودت ناراحت نکن خواهش میکنم ببخش دلم نمیخواد ناراحت ببینمت خیلی خیلی ببخشید الان دانشگاه هستم تا نوشته ات دیدم کلافه شدم ببخشید نمیخاستم اصلا تحت هیچ شرایطی ناراحتت کنم
    کاش اون لحظه ای که یکی ازت میپرسه "حالت چطوره؟"

    وتو در جواب میگی "خوبم!"

    کسی باشه که محکم بغلت کنه و آروم تو گوشت بگه:

    میدونم خوب نیستی...!!!

    خدا نگهدار:gol:
    وبلاگ کردین این جا رو ها!
    انشاءالله اونی که باید میاد این جا سر میزنه.
    سلام
    تشریف بیارین
    http://www.www.www.iran-eng.ir/showthread.php/445399-تجربیات-شما-در-یادگیری-زبان/page2
    :gol:
    .
    .
    .
    .
    <<<<هدیه‌‌ای که شهداء برای مادرانشان می‌گرفتند>>>>



    _________

    حضرت رسول اكرم صلی الله علیه و آله مى‏فرمايد:

    «من احب هولاء (يعنى الحسن والحسين و فاطمة و عليا) فقد احبنى و من ابغضهم فقد ابغضنى».

    «هركس اينان يعنى حسن و حسين و فاطمه و على را دوست بدارد، مرا دوست داشته است، و كسى كه با اينان دشمنى كند، با من خصومت كرده است».


    امروز ؛

    انگار کسي آمد…

    و هواي دلتنگي ات را

    هي در آسمان اتاقم پاشيد

    و تو نبودي
    داشت غزلی متولد می‌شد،

    بی‌وزن و بی‌قافیه،

    دلم تنگت شده باز.

    باران هوای زمین كرده.

    این چه رسمی است كه هر سال در بوسه‌ باران زمین و آسمان -بهار-

    حسرت به كام ما می‌بارد!

    تا كی خیالم را در غلغله بهاری باران و خیابان به دنبال استعاره رها سازم؟

    بهار من، كدامین بهار ازآن من خواهی شد؟

    امید من، كی شكوفه را از لبخند تو خواهم بویید.

    حقیقت ِ عشق ِ من، تا كی فاصله را استعاره‌ی بهار و اطناب ِ باران و

    ایجاز ِ رعد پر خواهد كرد؟

    ناگهانی ِ آسمان و پیچِ تند ِ جاده‌ی زندگی‌ام، كی در انحنای امید ِ رنگین كمان

    و خیال ِ راحت سرازیری ِ جاده رمیده خواهیم شد؟

    من، تاریكی ِ عصرگاه ِ بهاری، آنگاه كه كسی منتظرش نیست و تو

    ، باد و باران چالاك بهاری، می‌وزی و می‌تازی؛

    كِی در تلالو صبحگاه بهاری روی برگی افتاده از طوفان ِ شب

    به من خواهی پیوست؟

    من صبح‌ها روشنم آنجا، و تو نسیم خیس محبت،

    هم‌آغوشی نور و نسیم در تن سرد ِ شبنمِ صبح ِ بهار گوارایت باد.
    درست همین جا

    همین گوشه دنج دنیا بود که عاشقانه هایم را برایت باز گفتم

    و تو چه عاشقانه مرا بستی در آغوشت

    یادت هست

    آن روز تو مرا در آغوش کشیدی و من برای اولین بار با حس خوب تو پرواز کردم

    سبک سبک سبک و سبک تر از همیشه لحظه ای بود که سنگینی سرت را روی شانه هایم حس کردم

    به یاد داری

    تمام ساعات آن روز را

    خوب میدانم که به یاد داری

    شاید نگفتنش دلیل بر پنهان کردنش نباشد

    دوست دارم بیایی و باز عاشقانه در گوشم بگویی

    آری خوب به یاد دارم
    اهسته تر بیا غوغا نکن که دلم

    با شور نفس های گرم تو بی تاب می شود...

    آهسته تر بیا، دلواپسم نکن

    برای خاطره بازی فرصت همیشه هست

    وقتی تو می رسی، احساس می کنم

    سکوت می شکند

    ثانیه ها گرم می شوند

    فاصله، از لای انتظار پنجره فرار می کند

    جایی برای کلام نیست

    خاطره، خود با تمام آنچه هست

    میان چشم های عاشق ماحرف می زند

    وقتی تو می رسی

    زندگی، با تو می رسد...

    احساس می کنم ما را درون هاله ای از عطر و آرزوانداخته اند....

    وقتی تو می رسی

    عاشق تر از همیشه ی حرف ها، حرف می زنم...

    شیرین تر از همیشه ی بغض ها، بغض می کنم...

    وقتی تو می رسی

    برای تو مینویسم زندگی من ........

    برای تو ئی که هر لحظه ام پراز وجود توست .....و با یاد تو میگذرد ....

    دستانت را لمس می کنم .........

    صورتت را نوازش می کنم .....

    تو را در اغوش می گیرم .....

    برایت از دلم میگویم .....

    از حرف هایی میگویم که قاصدک هایی از عشق را به همراه دارند .......


    عادت کرده ام مشکلــــے که برایم پیش بیاید

    تقصیر را بیندازم گردنِ تو !

    بگویم، اگر تو بودی این اتفاقات نمی افتاد

    ولــے نیستــے . . .








    مرا با تمام احساسم بخوان ....

    مرا از شعرهایم بخوان ........

    احساس من در تک تک واژه های اشعارم نهفته شده است .......
  • بارگذاری...
  • بارگذاری...
  • بارگذاری...
بالا