Asef00
پسندها
32

ارسال های پروفایل آخرین فعالیت ارسال ها درباره

  • http://www.www.www.iran-eng.ir/showthread.php/446964-یه-سوال-تامل-برانگیز!
    اصف بیا تو صفحه من پیام بده که اذیت نشیم منم همون جا ج تو رومیدم
    اره ضعیفه
    سلامتی توچه خبر؟؟
    راسی دیروز رتین عروسی چطور بود
    اها
    یکی از بچه ها این تایپیکو زده اسمش شاکره
    تو صفحه منه روش کلیک کن
    چرا ج نمیدی
    نترس عزیزم اینا هیچی نیستن ما به واقعیاش گیر ندادیم چه برسه به دنیای مجازی :D
    .....................................................................................................:D
    سیل چشم بازازفراقت جاریست...خسته ام بازبیاجمعه هاتکراریست

    درپی قافیه هاچه پریشان ماندم...قافیه درشعرم باحضورت جاریست

    ه هوایت اقابغض کرده شعرم...اسمانش انگارنم نمنمک بارانیست

    دل من پرغصه حال شعرم خوش نیست...نفسی مانده فقط جای شکرش باقیست

    درفراقت اقاچشم درراهم من...گرچه این جمعه همان جمعه ی تکراریست...
    زندگی ترکیب شادی با غم است

    درکتاب چار فصل زندگی

    صفحه ها پشت سر هم میروند

    هریک از این صفحه ها ، یک لحظه اند

    لحظه ها با شادی و غم میروند

    آفتاب و ماه ، یک خط در میان

    گاه پیدا ، گاه پنهان می شوند

    شادی و غم نیز هریک لحظه ای

    بر سر این سفره مهمان می شوند

    گاه اوج خنده ی ما گریه است

    گاه اوج گریه ی ما خنده است

    گریه ، دل را آبیاری می کند

    خنده یعنی اینکه دلها زنده است

    زندگی ترکیب شادی با غم است

    دوست میدارم من این پیوند را

    گرچه میگویند شادی بهتر است

    دوست دارم گریه با لبخند را


    قیصر امین پور
    خوش به حال اسمون که هر وقت دلش بگیره بی بهونه می باره....به کسی توجه نمیکنه...از کسی خجالت نمیکشه....می باره و می باره...و اینقدر می باره تا ابی شه..افتابی شه...!!! کاش...کاش میشد مثل اسمون یود...کاش
    چه زیبا خالقی دارم / دلم گرم است می دانم
    که می خواند مرا ، با آنکه میداند گنه کارم
    اگر رخ بر بتابانم / دوباره می نشید بر سر راهم
    دلم گرم است می دانم ، که می داند / بدونِ لطف او ، تنهای تنهایم
    اگر گم کرده ام من راه و رسم بندگی ، اما
    دلم گرم است ، می دانم / خدای من ، خدایی خوب می داند
    و می داند که سائل را نباید دست خالی راند ...
    - به خدا دست خودم نیست اگه می رنجم
    یا اگر شادی زیبای تو رابه غم غربت چشمان خودم می بندم

    من صبورم اما ...

    چقدرباهمه ی عاشقی ام محزونم
    وبه یاد همه ی خاطره های گل سرخ
    مثل یک شبنم افتاده زغم مغمومم

    من صبورم اما...

    بی دلیل از قفس کهنه ی شب می ترسم
    بی دلیل از همه ی تیرگی تلخ غروب
    وچراغی که تو را
    از شب متروک دلم دور کند ...
    می ترسم

    من صبورم اما...

    اه...این بغض گران صبر نمی داند چیست
    زن که باشی ،
    عاقبت یک جایی ، یک وقتی
    دلت اهلیهِ یک نفر می شه ..
    و دلت ،
    برای نوازش هاش تنگ می شه ؛
    حتی برای نوازش نکردنش !
    برای حرف نزدناش ..
    برای بد اخلاقیاش ..
    برای بی تفاوتیهاش ..
    تو می مونی و دلتنگی ها ،
    و می مونی و قلبی که لحظه های دیدار تند تر می تپه ..سراسیمه می شی ،
    بی دست و پا می شی ،
    دلتنگ می شی ،
    دلواپس می شی ،
    دلبسته می شی ؛
    و می فهمی ،
    نمی شه "زن" بود و عاشــــــــــق نبود ...

    ولی اصف این موارد واسه من صدق نمیکنه شاید من زن نباشم:D
    سللللللللللللللللللللللللللللللللام خوبی
    دلم برات تنگیده بد طور:(
    به قول پارمهر
    برای درخواست دوستی مرسی بشی:d
    بـــﮧ ســـیــــم آخــــر ..

    ســـآز مــــے زنـــــم امـشـَــب

    بــــﮧ کـــورـے چـشـــم دنیــــا

    کـــــﮧ ســــــآز مـخـــآلــف مـے زنــَــد

    بـــآ مــَـن ! !

    فرقـے نمـے کند !!

    بگویم و بدانـے ...!

    یا ...

    نگویم و بدانـے..!

    فاصله دورت نمی کند ...!!!

    در خوب ترین جاﮮ جهان جا دارﮮ ...!

    جایـے که دست هیچ کسـے به تو نمـے رسد.:دلــــــــــــــم.....!!!
  • بارگذاری...
  • بارگذاری...
  • بارگذاری...
بالا