F.H
پسندها
382

ارسال های پروفایل آخرین فعالیت ارسال ها درباره

  • تاپیک: عکاســـــــی موضوعی معمـــــــاری ِ شمـــاره 4 – نــــــــور و سایــــــــــه.
    .
    :gol:
    سلام
    حرفا میزنی مگه میشه از یادم بری عزیزم.
    ازت ناراحت نیستم الانم روشنش میکنم،در ضمن دوستتم دارم.از کاروبار چه خبر؟
    اوضاع خرابه ، همه چی به هم پیچیده ، همه چی در هم شده ، من موندم و 100000000000000000000 مشکل :d
    اگه ازت نمیگذشتم الان پشت سرت بودم ولی چون گذشتم ازت زدم جلو :D
    تیکه میندازی ؟؟؟؟؟ جاده درون شهری رو تیکه انداختی !!!!! قسمت شد اومدی باز تهران به راننده تاکسیاش بگو از یه جاده درون شهری برن بهت میگن از کدوم ، چون انقدر زیاده
    هـــــــــــِ ما میگذریم از تیکه ای که انداختی :d
    آهان جاده درون شهری ، خو تو شمهدم دارین دیگه ، اتوبان درون شهری ، جاده درون شهری ، خیابان درون شهری ، تو تهران فتو فراوونه
    دست دوستان درد نکنه که تو این حال و اوضاع هوای رفیقشونو دارن ( منظور از رفیقشون منم :d )
    جادو چالوس دختر و پسر نداره که ، اتفاقا چند کیلومتر پایینتر از ما هم چندتا خانوم ( دختر خانوم نشسته بودن ) ولی خوب جای دنجشو اونی بلده که زیاد میره ، دوستای کرجی منم یه پاشون جاده چالوسه ، ما هم رفتیم یه جای دنج که به زور دو سه نفر جز خودمون میشد پیدا کرد
    چرا تو جاده نمیشینی ؟
    آخ آخ آخ امروز رفتیم جاده چالوس لب رودخونه با رفقا
    خو بگذریم از این توی راه برگشتنی بنده پشت فرمون و دوستان در حال گاز گرفتن صندلی هاشون از ترس :D شوخی نمیدونپم ولی چندیدن صحنه دیدم که دارن گاز میگیرن صندلی ها رو
    اون خیابونی که میگم هرکسی دوست نداره ها !!!!! کسی عاشق اون خیابون میشه که از هر هیجانی خوشش بیاد
    بذا اون خیابونو واست توصیف کنم
    یه خیابون دو طرفه البت 4 بانده ، کههر 100 متر به 100 متر یه تقاطع داره ، آسفالت خیلی خرابی داره و تا شعاع 20 متریش هیچ خونه و مغازه ای نیست نه اینمه اصلا نباشه ، مردم به خاطر کنترل وسیله نقلیه و همچنین تصادف نکردن توی تقاطع ها و همچنین شاخ به شاخ نزدن 40-50 تا بیشتر نمیرن که من دوبرابرشو میرم ( البت باید توجه بشه که رانندگی من فوق العادست اینو بارها نشون دادم که اینطور رانندگی میکنم ، هحتی یه سری که از دره داشتیم پرت میشدیدم طوری ماشینو نگه داشتم که همه فقط نگام میکردن :cool: اونم روی ماسه بود ، از برادر گرام بپرسی سر خوردن روی ماسه یعنی گی بهت میگه )
    برگرفته از برگ برگ خاطرات ناخدا ویکی .. (تیراژ پنجم : من , تو , خدای هستی )
    رفتیم خونه شون ... ، آما فکر بد نکن مامانشم خونه بود
    مگه اینجا خیلی امکانات داره ؟؟؟ کلا دو سه تا بیشتراز اینا نیست
    خو اومدی تهران به جای دیدن عکسهای برادران موتوری میرفتی بادی جامپینگ :d
  • بارگذاری...
  • بارگذاری...
  • بارگذاری...
بالا