[IMG][IMG][IMG][IMG][IMG][IMG][IMG][IMG][IMG][IMG][IMG]
-
دوست دارم تو پيجه تو اين كارو كنم[IMG]
http://www.www.www.iran-eng.ir/showthread.php/444564-%D8%AA%D9%88%D9%84%D8%AF-shila_kt-%D8%A8%D8%AF%D9%88-%D8%A8%DB%8C%D8%A7-%D8%AA%D9%88-%D8%AF%D8%B9%D9%88%D8%AA%DB%8C%D9%80%D9%80%D9%80%D9%80%D9%80%D9%80%D9%80%D9%80%D9%80%D9%80%D9%80%D9%80%D9%80%D9%80%D9%80%D9%80%D9%80%D9%80%D9%80?p=6210791&viewfull=1#post6210791
به به از كيبورد مبارك استفاده كردي[IMG][IMG][IMG][IMG][IMG][IMG][IMG]
بهنام يه چي بگو خو...
اگه نفيس بود الآن ميگفت : مغزت درومد بچه نكن
[IMG][IMG][IMG][IMG][IMG][IMG][IMG]
[IMG][IMG][IMG][IMG][IMG]
[IMG][IMG][IMG]
[IMG][IMG]
[IMG]
این چهارمیش
این اقا معین حرفای خوبی میزنه دا
...
خدارو شکر داداشم حالش بهتر شده.....بهنام معین شوخی میکنه اون خیلی دوست داره......یعنی همه ما دوست داریم......دوست داریم هر چه زودتر خوب شی
ای ول معین دمت گرم داداش
مخلصیم
من که چشم دیدن خوب شدنت رو ندارم
اینو از طرف بقیه گفتم
ببین چقد دوست دارن!
کچلا شانس دارن دیگه
اینم سومیش
[IMG][IMG]
............
بهنام جان اگه به اطرافت نگاه کنی می بینی که تاریخ تکرار میشه
این شعری که واست گذاشتم احتمالا حکایت خود شهریار هست
چون با وجود جوونی و داشتن هنر نتونست به معشوقش برسه
پدر دختر؛دخترش رو به کسی داد که -پول- داشته باشه
امروز همه همین تفکر رو دارن غافل از این که سیم و زر انسان هنر و همتش هست
هیچوقت به-مالت نناز که به یک شب بنده-توجه نمی کنن و همه چیز شده پول
نمی خوام منبر برم یا نصیحت کنم. نه! اصلا! فقط به خاطر خوبیای که در حقم داشتی حس می کنم اینو باید بگم
یه بار هم بیشتر نمی گم و تصمیم با خودته
این دوستایی که تو پروفت پیام میزارن نه از سر دلسوزی بلکه به خاطر خوبیات این کار رو می کنن
رفتار دیگران آینه ی رفتار ماست
اینم الان میگم چون اگه اون اوایل میزاشتم حتی قدری روش فکر نمی کردی چون احساسی بودی!
همیشه سعی کن از تجربه دیگرون استفاده کنی
ته این همه غصه و غم هیچی نیست اینو من بی خودی نمی گم! یه نگاه به اطرافت بنداز
آخرش چی شد؟
همیشه ما آدما نیمه ی خالی رو می بینیم و نیمه ی پر رو در نظر نداریم
به این دوستای خوبت نگاه کن ببین خودشون رو تو غمت شریک کردن
اینا جواب خوبیای خودته! ببین سیم و زر وجود خودت رو!
کاش بیشتر به خودت تو جه می کردی
امیدوارم موفق باشی
یار و همسر نگرفتم که گرو بود سرم
تو شدی مادر و من با همه پیری پسرم
تو جگر گوشه هم از شیر بریدی و هنوز
من بیچاره همان عاشق خونین جگرم
خون دل میخورم و چشم نظر بازم جام
جرمم این است که صاحبدل و صاحبنظرم
منکه با عشق نراندم به جوانی هوسی
هوس عشق و جوانیست به پیرانه سرم
پدرت گوهر خود تا به زر و سیم فروخت
پدر عشق بسوزد که در آمد پدرم
عشق و آزادگی و حسن و جوانی و هنر
عجبا هیچ نیرزید که بی سیم و زرم
هنرم کاش گره بند زر و سیمم بود
که به بازار تو کاری نگشود از هنرم
سیزده را همه عالم به در امروز از شهر
من خود آن سیزدهم کز همه عالم به درم
تا به دیوار و درش تازه کنم عهد قدیم
گاهی از کوچه معشوقه خود می گذرم
تو از آن دگری رو که مرا یاد تو بس
خود تو دانی که من از کان جهانی دگرم
از شکار دگران چشم و دلی دارم سیر
شیرم و جوی شغالان نبود آبخورم
خون دل موج زند در جگرم چون یاقوت
شهریارا چه کنم لعلم و والا گهرم
یعنی خودتی!!!!...........آره فکر کنم خودتی[IMG].........مرسی داداش عجب گلی گذاشتی[IMG]
دیگه از اون گل زشتو ها برام نمیذاری
چه عجب یه گل درست وحسابی گذاشتی
ممنونم معین جانخدا خیر در دنیا ودر اخرت بهت بده
اینم دومیش
گل بیریختایی که بهم دادی رو میخوام پس بدم
فعلا اینو داشته باش
نه کیبوردتم که مشکل نداره.....................بعضی وقتا به خودم میگم اونایی که کر و لال هستن.................نت براشون خیلی خوبه ...........میتونن کلی دوست داشته باشن بعد همه حرفاشون را خیلی راحت بزنن -
بارگذاری...
-
بارگذاری...
-
بارگذاری...
