کوثر89
پسندها
663

ارسال های پروفایل آخرین فعالیت ارسال ها درباره

  • خدا....شب را افریدی...وخواب را...که یواشکی بوسمان کنیی...
    عشق یواشکی را بیخیال...
    بیا (الان من دو دستمو وا کردم...)
    «آ.آ.خ...»
    ببخشید خدا جانا...
    می شود بی زحمت روی چاله های مشکلاتت یه عدد تابلو «محل درد گرفتگی»وصل کنی....
    یا لااقل لطفی کنیو بگویی...
    داروخانه را کجا بنا نهاده ای...
    «آ.آ.خ...»
    ساختمان /سیمان /سنگ/سایت/سقف کاذب/سکشن /سایه روشن/هفت سینم فقط معماریش..پیشاپیش نوروز همه بچه های با صفای معماری مبارک.:gol::gol::heart::heart:
    قالب بندی میکنم خداحافظی های یخ زده ام را...بدون دستانت..«آ.آ.خ...»
    زندگي صحنه زيباي شكفتن از خاك
    وسپس ريشه دواندن ورسيدن تا آب
    و همه ساقه شدن ، سبز شدن ، پر بگشودن در باد
    ودر آن ساقه سرودن ،
    و بر آن ميوه چه شيرين و چه تلخ
    بدرون زمزمه ها را بشنيدن ، چه زيبا و چه زشت
    به نماز پرده دريدن ، به تمناي بهشت
    به نياز ، خوار شدن ، بهر تسلاي وجود
    به هواي كرمش سايه شدن وقت سجود
    به صفاي قدمش ، ديده گشودن در راه
    و براي سفرش ، توشه گرفتن از دوست
    و در انديشه خود زرد شدن در پس ديوار زمان
    و سپس راز شدن در دل خاك
    كه كدامين سفرم بود ، كي آمد ، كي شد .

    ـــــــــــــــــــــــ

    عید رو به شما و خانواده محترمتون تبریک میگویم
    انشالله سال خوب و پربرکتی داشته باشید:gol:

    خاطرات نه سر دارند؛ نه ته !
    بی هوا می آیند تا خفه ات کنند
    میرسند گاهی وسط یک فکر
    گاهی وسط یک خیابان
    و گاهی حتی وسط یک صحبت
    ... ... سردت می کنند؛ رگ خوابت را بلدند!
    زمینت میزنند ...
    خاطرات تمام نمی شوند
    تمامت می کنند ...
    گشت گرداگرد مهرتابناک،ایران زمین
    روزنوآمد و شد شادی برون زندرکمین
    ای تویزدان،ای توگرداننده ی مهر وسپهر
    برترینش کن برایم این زمان واین زمین

    نوروز 92 بر شما خجسته و پیروز
    انوشه باشین




    پ.ن: البته چیدمان این سفره از خودم و مربوط به نوروز پارسال !!
    چاقه؟یعنی تپله
    خب از چی ناراحته
    بهش بگو حسابی ورزش کنه
    هم وزنش کم میشه هم سلامته
    براش دعا کن ایشالله مشکلش حل بشه
    خودتو ناراحت نکن ایشالله حل میشه
    فهمیدیم دوستمان داری....
    نمیشود حاالا ارام تر بغلمان کنیی...
    دنیاا..
    «آ.آ.خ..»
    :w15:
    من هم بایدزودتر می فهمیدم که شما اصلا دست از متن قشنگتون بر نمیدارید و حاضر نیستید تغییرش بدید
    واقعااااا زیبا بود
    خب چرا جوی اب
    چرا ارزش این همه نفس نفس دریا نباشه حداقل چشمه باشه یاهزارتا چیز بهتر
    اهان
    من فکر میکردم حس تشنگی یه انسان که به جوی اب میرسه رو گفتید
    و وقتی میرسه بارون میگیره
    قشنگ تعبیر شما
    ولی اگر من بودم
    بارون که برکت خداست رو به نفس نفس زدن تشبیه نمیکردم
    یا اگر هم تشبیه میکردم به جای جوی اب اقیانوس میزاشتم کا حداقل ارزش داشتع باشه که بارون برای چیزی نفس نفس بزنه
    یا یه کاسه خشک پر حرارت دست یه کودک نشون میدادم که بارون برای رسیدن به اون نفس نفس میزنه
    ولی شما هم خوب عالی گفتید
    اگر یدفعه ای نظر دادم ببخشیدااااااااااا
    سلام
    چرا وقتی به جوی اب رسید بارون اومد
    یعنی این همه راه الکی دویده بود
    یعنی اگر به بالا نگاه میکرد به خدا اعتماد میکرد
    از ش بارون میخواست و بعد راه می افتاد خدا براش بارون میفرستاد
    نفس نفس میزد...
    وقتی به جوی اب می رسید...
    باران...
    «آ.آ.خ..»
  • بارگذاری...
  • بارگذاری...
  • بارگذاری...
بالا