کوثر89
پسندها
663

ارسال های پروفایل آخرین فعالیت ارسال ها درباره

  • دلداری..:
    حسابش را بکن...
    تو که جای خود داری
    عید هم تنها می اید...
    «آ.آ.خ...»
    هیس !
    بگذار خاطره هایم زیر خروار فراموشی بخوابند ...
    نمیدانم برای چندمین بار است آن ها را چال میکنم و زنده می شوند ...
    ) ای پسر من بشنو تو را می گویم که بهترین بخشش ها تعلیم و تعلم است زیرا مال و مکنت زوال پذیرد و چهار پایان بمیرند ولی دانش و تربیت باقی ماند
    عصبانی مباش زیرا مرد عصبانی مانند آتش است که در بیشه برافروزد و تر و خشک را با هم بسوزاند
    خود را به بندگی کسی مسپار
    همیشه روح خود را به یاد دار
    منتظر نمان پرنده ای بیاید و پروازت دهد. در پرنده شدن خویش بکوش !
    نامم را پدرم انتخاب کرد ، نام خانوادگیم را جدم ، راهم را خودم انتخاب می کنم.
    اگر کاری که می کنی هوشمندانه باشد ، هیچ اشکالی ندارد که تو را احمق بدانند
    مترسک گفت :

    گندم تو گواه باش که مرا برای ترساندن آفريدند وگرنه

    من تشنه عشق پرنده ای بودم که سهمش از من گرسنگی بود ...!!!
    نمی دونی چی شد ابجی
    یه دیوار مغز پسته ای شد
    یه دیوار ابی کمرنگ
    دوتا دیوار بعدی هم فردا رنگ میزنم
    تازه در هم کرم شد
    شده رنگین کمون
    جای تو خالی است .... هزاران کلمه در جای خالی ات ریختم اما جای خالی تو پر نشد .... ! هیچ چیز جای خالی تو را پر نمی کند .... هیچ چیز ....!
    ای جمعه بیا و جمعه ی آخر باش...
    انسان خلاصه ای از انچه دارد نیست بلکه مجموعه ایست از انچه که هنوز ندارد و انچه که میتواند داشته باشد
    استعداد در فضای آرام رشد میکند و شخصیت در جریان کامل زندگی .
    بیش از هر چیز نخست بدان که چه میخواهی
    بردن ، همه چیز نیست ، اما تلاش برای بردن چرا .

    لبخند، حتی زمانیکه بر لبان یک مرده می نشیند ، بازهم زیباست .
    اميد با مرگ هم به گور نمی رود .
    هر چه نور بيشتر باشد ، سايه عميق تر است .
    فقط به ندای کودک درون خويش گوش بسپار نه هيچ ......
    هیچ می دانی فرصتی که از آن بهره نمی گیری، آرزوی دیگران است؟!
    شما تبدیل به همانی می شوید که تجسم می کنید
    به رویاها ایمان بیاورید که دروازه های ابدیت اند .
    عمیقاً و بااحساس عشق بورزید. ممکن است آسیب ببینید ولی این تنها راهی است که به طور کامل زندگی می کنید.
    زندگي دو نيمه است : نيمه اول در انتظار نيمه دوم و نيمه دوم در حسرت نيمه اول.
    آن کسی که از رنج زندگی بترسد ، از ترس در رنج خواهد بود .
    ” هیچ گاه “

    به خاطر ” هیچ کس “

    دست از ” ارزشهایت ” نکش؛

    چون … زمانی که آن فرد از تو دست بکشد؛

    تو می مانی و یک ” منِ ” بی ارزش
    مرگ...
    دوریت را نه...
    دیگر نمیتوان ...
    دستانم را بفشار...
    و قلبم را در اغوش گیر...
    خب مگه من چی دوست دارم اخه؟
    برام فردا بگید حتما که مشکل سرچیه
    من فعلا میرم لالا فردا صبح باید برم نقاشی
    برام دعا کنید
    یا علی
    اشکال نداره ابجی
    شهاب حسینی خییلی دوست دارم خیلی اقاست
    اما فیلم دلشکسته زیاد به دلم ننشست بجاش عاشق طلا و مس هستم
    ممنون از لا ک پشت های کوچولو
    ای شهدای گمنام و ای غلطیده‌شدگان در سرب‌های سرد و سنگین که به عشق مام میهن و انقلاب و اسلام، سر بر سودای عشق گذاشتید.. اینجا کجاست؟ ما کیستیم... شما که بودید؟ و کجایید؟
    یه زیز زمین سی متری اما بیشتر شبیه اتاقه .که من میگم اتاق
    خوب برا خودمه دیگه
    تازه یه رنگ دیگه هم میخواستم بگیرم
    شایدم گرفتم مثلا یاسی
    خوشبحالتون
    منم امروز سه تارنگ گرفتم سبز و زرد ابی تا فردا برم رنگ بزنم اتاق
    نقاشی خیلی خوشم میاد
    بله شاید این حقیقت نصیحت شد و این خوب نیست که حقیقت به شکل نصیحت گفته بشه
    بله صد ردصد خیالی مثل ادمهای تو قصه ها
    نخیر نصیحت نبود...من از نصیحت بی زارم....حقیقت بود....دی
    بله خدا نبود
    من گفتم میتونه خدا باشه
    ولی خدا نبود درست میگید
    یه ادم بود مثل بقیه ی ادمها
    یه ادم خیالیییییی
    ابجی من سکوت نکردم که این نت هی قطع میشه برای اینکه این پیام قبلی بفرستم سه بار به جون خودم قطع شد
    نمیدونم بگیر نگیر داره این نت شاکیم کرده
    بله می تونه خدا بوده که دست تکون داده
    ادمها هیچ وقت دلشون خالی نیست
    صاحب خونه ی دل ادمها
    فقط میتون یه نفر باشه
    ما بعضی موقعه ها ااشتباهی دلمون رو به ادمه اجاره میدیم
    خب بله غصه هم داره
    اما حقیقت نیست
    خقیقت اینه که صاحب خونه دلمون خداست
    اونوقت خودش یه مهمون دعوت کنه که تو دل ما تو دنیا مهمون باشه بهتره
    تا خودمون همین جوری دعوت کنیم بدون اجازه از صاحب خونه
    هیچ...یعنی خالی...
    یعنی از توی تو خالی...
    یعنی...زنده به گور...نه
    مرده را به گور بفرستید...
    «آ.آ.خ...»
    این یکی نه اصلا از هیچ بودن خوشم نمی یاد اصلا
    ذست تکون داد بهم گفت سلام
    جواب دادم
    گفتم اگر تو هم همسفر بشی خیلی خوب میشه
    گفت کجا میری
    موندم چی بگم
    بهم خندید و رفت
    حق داشت
    ولی من کجا میرفتم ؟؟؟
    دلم گرفت
    برای خودم برای اون
    برای همه
    خدایا چقدر باید برم که برسم اصلا درست میرم این راه درسته
    نکنه چپه اومدم
    خدایا زندگی تو این روزها ساده نیست
    بدون تو ساده نیست
    با تو هم شیرینه حتی اگر سخت باشه
    خودت بهم بفهمون خدا:cry:
  • بارگذاری...
  • بارگذاری...
  • بارگذاری...
بالا