negin jo0on
پسندها
4,338

ارسال های پروفایل آخرین فعالیت ارسال ها درباره

  • هواي خوب
    مثل
    زن خوب است
    هميشه نيست
    زماني كه هم است
    ديرپا نيست.

    مرد اما
    پايدار تر است.
    اگر بد باشد
    مي تواند مدت ها بد بماند
    و اگر خوب باشد
    به اين زودي بد نمي شود.

    اما زن عوض مي شود
    با
    بچه
    سن
    رژيم
    حرف
    ماه
    بود و نبود آفتاب
    وقت خوش.

    زن را بايد پرستاري كرد
    با عشق.
    حال آن كه مرد
    مي تواند نيرومند تر شود
    اگر به او نفرت بورزند!

    چارلز بوکوفسکی
    مخلص دوست آرشیتکت ، حالا این سریاله چی هس دنبالش را افتادی ...
    ولی بازم میشه خان شد منتها از یه جور دیگش خواستن توانستن است ، با شرط اتحاد میشه تحریم رو متلاشی کرد ، دسته آخری که رفتیم پیکنیک با میراث فرهنگی یه کانال زدیم ، با بودجه خوده اونا ، ترکیبی و مولتی زدیم به سیم آخر ، آخرشم ستون پنجمه کار خودش رو کرد کشید به حراست دانشگا و اینا ولی باز با رابطه و کانالای زیر زمینی قضیه حل شد ، اخ جوونا دلشون پاکه ... فقط به فضای فکری آزاد نیاز دارن در غیر این صورت نمیتونن خوب و بد رو از هم تشخیص بدن ( به قول پیر نشینای ما دو شاخ بز رو نمیتونن از هم جدا کنن ) بد هی دسته گل میگیرن نمیدونن چیکارش کنن میدنش به آب در صورتی که باید بذارنش رو دوشاخ بز... :smoke:
    آخ آخ آخ واسه خاطرات دوران جاهلی ، الان که دیگه داریم مهندس میشیم واینا ، احتمالا دیگه نصیب نشه ، توصیه میکنیم به ورودیای پایین تر ...
    آره اینجا هم پانتو میم بود زاپاس اتوبوس تو کف ماشین بود خیلی کمک کرد ، یشت دستی هم داشتیم ، اخرش دیگه کردی و کشتی و بندری ...
    اوه مای گاد ، پس از بعده اون قضیه دانشگاه حکم جدایی لازم کرد نه ، البت اسمش اردوی علمیه، ولی کلیتش پیکنیکه ، اینجا ما دو دس ورق داشتیم خودمون بازی میکردیم ولی ورق خانومارو یه دست بردشون رو قاپیدیم دیگه نتونستن بازی کنن ، ای دلم خنک شد ، نزدیکای شهر گذاشتیم رو صندلیشون
    اوکی پس در جریانی ، الان که دم دمای بهاره خبری از گرما نیس ، شیطون که آره همونا زدن خراب کردن ، گفتن شاید نماینده حراست خوابید ، ما نمیتونیم ریسک کنیم و...
    اینجا هم تا ترم 4 باهم میرفتیم ولی دیگه تبصره مصوب شده نمیذارن ، دیگه گفتن گلا از غنچه گلا جدا بشن ، این طوری خیلی باغچمون بی رخت شد... :w05:
    بازم به مرام شما ، البت یکی از بچه های معماری اونجا از بچه های دیار خودمون بود ، دیگه پارتی واینا ...
    هر ترم یکی دبار میایم اونجا واسه گرفتن خدمات و خرید واینا ، ولی نشد دباره یه سر بهشون بزنیم ، اخه نه اینکه معماریمون یه نمه گل کرده بی صفات شدیم ، دیگه مخوای بریم یزد آخه خواهر خودم اونجا ارشد میخونه داش احسان هم که کارشناسی ... گفتیم اونجا هم سفره پهن کنیم...
    انشالا اونو هم میری ، شاید تو ارشد یه ضیافتی داشتین ، راستی ترم دو بودیم با سه تا از بچه های دیگه اومییم شیراز جوون دوروز موندیم دنبال یه بنای شاخصی میگشتیم واسه تحلیل ، که آخرش زیتون فارس رو انتخاب کریم ، یه سر هم به بچه های مفتح دانشگاه دولتی و دانشگاه قا آنی زیدیم ، بچه های دولتی خیلی کمکمون کردن اون ترم ، اگه ارشد باهم افتادیم جاتو خالی میذارم خوفه....
    ای ناز نفس ، مرمت رو گروه پنج نفره کردیم من و احسان و سه تا از دوستای دیگه قرار بکوبونیم تا یزد خانه واسه خانه قاسمی ها طرح مرمتارائه بدیم ، استاده گفت کارارو فقط رو سی دی تحویل بدین ، خیلی جوونه چون سربازی هم نرفته هنو آدمه حالیش میشه ، طح 5 خوب رفتیم جلو استاده هم که آلبالو ، بابا خیلی خفنه ، بقیه هم که هی میان یه چیزایی میگن ، ما هم که هیچ جلسه خودمونو داریم ...
    کلاسا اون جور که باید و شاید نه چرخشون لنگ میخرخه ، تازه دارن یه چیزایی میگن ، اینا چی فک کردن آخه ما درسای دیگه رو هم دارن ، این جوری که اینا میگن طرح از همه کمتر زحمت میبره ، 14 واحد از درسام عملیه 6 واحد تئوری ، ای ، ای ترم گرد وخاک بلند میشه ، سعی میکنم فوتش کنم تو وسط چش اساتید...:cool:
    به سلام مندس اوضا احوالات ؟؟؟جلو در وایسادی ،
    آره دیگه همین جوری سنگین تره ، من نمره 18 رو از 19 و 20 بیشتر دوست داریم ، که متاسفانه هر دتاش این ترم بودن ...
  • بارگذاری...
  • بارگذاری...
  • بارگذاری...
بالا