marziye70

kheyli sadas
khoondanesh
man az to dalil khastam akhe kheyli ghateane oon ye nafaro khoob va ba iman donesti vali oon hame mardomo
bi iman kardi
chera dide adama intori shode chera hame chatre oon ye nafaro mibinan
chera hichki dastaye khalio nemibine
shayad ye nafaram too oon jamiat mikhaste ba khodesh chatr biare vali natooneste

زندگی کن و لبخند بزن
به خاطر ان هایی که از نفست ارام میگیرند
و به امیدت زنده هستند
و با یادت خاطره میسازند
نمی دانم در زندگیت " بهترین" چگونه معنا میشود
من همان را برایت ارزو میکنم

دستانم تشنه ی دستان توست
شانه هایم تکیه گاه خستگی هایم
با تو می مانم
بی ان که دغدغه های فردا داشته باشم
زیرا میدانم
فردا بیش از امروز دوستت خواهم داشت..

ممنون خانم مهندس

ژمن بودم و اسی تپل با اون ابی تن لشه
با چنگیز و منوچهر و داش کوچیکش حسن پشه
آتیش کردیم موتورا رو شال گردن بستیم کله مون
شدیم سیلور استالونه هه هه ارواح ننه مون
سه ترکه رو دو تا موتور ویراژ میدادیم تو محل
دربدر ساقی بودیم سیگاری بگیریم و تل
نوکرتیم چاکرتیم خوب چه کنیم عشق لاتیم
اون پائین و نگاه کنی میبینی که زیره پاتیم
نوکر و عشق لاتیم نو نو نو
چاکره زیر پاتیم
نوکر و عشق لاتیم ییم
چاکره زیر پاتیم
رو بیکاری و بی پولی زاغ یه ماشین و زدیم
تا صاحبش پیاده شد آروم سراغش اومدیم
از رو گرسنگی بودش که تو یه چشم به هم زدن
باز کردیم ضبط و باندش و پولش زدیم به بدن
خلاصه توپه توپ گفتیم بریم هواخوری
بعد سیخ و جیلینی و بوخوری و دواخوری
سلامتی معجون زدیم رفت اونجا که غم نباشه
قوتی خوردیم که یه وقت کم نیاریم کم نباشه
تو را یه هو اسی پیچید جلو یه بچه عیونه
با لحن کامبیزی یارو گفتش بما : هو دیوونه
اسی گفتش جواب نده کامبیزا اینجا خیلین
کل کل نکن بعضیا شون قد دوتا تریلین
گفتم کامی ناناز بشی نشگن اون النگوهات
اینجا پر نامحرمه دامنتو بکش رو پات

mage too chatre oon ye nafar chii bood
az koja maloom ke oon ye nafar base in ke khis nashe ba khodesh chatr borde
mitooni dalil biari
?

غضنفر و دوستش به تاکسی میگن: آقا 3 نفر تا تجریش چقدر می گیری؟ راننده میگه: شما که 2 نفر هستید! غضنفر میگه: مگه خودت نمی خوای بیای؟

غضنفر میخواد به دختره تیکه بندازه میگه در قلب منی هرگز

در روزگاری که مردانش عصا از کور میدزدند عجب......عحب خوش باورم من که محبت ارزو دارم

گاهی می خواهم انســــــــــان نباشم ...

گرگی باشم ، گوسفند هـــــــا را بِدَرم اما بدانم ، کــــــــارم از روی ذات است نه از روی هوس ...

ازچوپان پیری ک دیگرتوان چوپانی نداشت پرسیدند چ خبر؟؟با لحن تلخی گفت:گرگ شد؛(آن بره ای ک نوازشش میکردم)!

در روزگاری زندگی می کنیم که مردمانش ,
به هر ه و س و ش ه وت ی عشق میگویند ...

هر عریان و هر سیاه چشمی را زیبا می نامند . . .
و هر جانور دو پایی را انسان !!!!

درخت گاهی دلتنگ " تبر"میشود؛
وقتی پرندگان سیم برق رابه او ترجیح میدهند!

باید برم.............

سلام مرسی............

سلااااااااااااااااااااااااااااااام

kodoomeshoon iman dashtan
oonai ke chatr borde boodan ya oonai ke naborde boodan
?
be nazare man hamoon too khoonashoon mimoondan kheyli behtar bood

روزی لیلی واسه مجنون پیغام فرستاد که خیلی دوست داری منو ببینی؟اگه نیمه شب بیای بیرون شهر کنار فلان باغ می بینمت.
مجنون که شیفته دیدار لیلی بود چندین ساعت قبل از موعد مقرر رفت و در محل قرار نشست.نیمه شب لیلی اومد و وقتی اونو تو خواب عمیق دید از کیسه ای که به همراه داشت چند مشت گردو برداشت و ریخت تو جیب های مجنون و رفت. مجنون وقتی چشم بازکردخورشیدطلوع کرده بود آهی کشیدوگفت:ای دل غافل یار آمد و ما در خواب بودیم. فسرده و پریشون برگشت به شهر.در راه یکی ازدوستانش اونودیدوپرسید:چرا اینقدر ناراحتی؟!وقتی جریان راشنیدباخوشحالی گفت:این که عالیه! آخه نشونه اینه که لیلی به دو دلیل تو رو خیلی دوست داره! دلیل اول اینکه: خواب بودی و بیدارت نکرده! و به طور حتم به خودش گفته : اون عزیز دل من که تو خواب نازه پس چرا بیدارش کنم؟! و دلیل دوم اینکه: وقتی بیدار می شدی گرسنه بودی و لیلی طاقت این رو نداشت پس برات گردو گذاشته تا بشکنی و بخوری!
مجنون با ناراحتی سری تکان داد و گفت:نه! اون می خواسته بگه: تو عاشق نیستی! اگه عاشق بودی که خوابت نمی برد! تو رو چه به عاشقی؟
بهتره بری گردو بازی کنی...!

از خداوند چیزی برایت میخواهم که جز خدا در باور هیچکس نگنجد! دکتر شریعتی.

ارزش محبت به استمرار ان است ، نه به اندازه آن . . .