N

naghmeh raha

کاربر ممتاز
عضو جدید
عضویت
ارسال ها
499
پسندها
742
امتیاز
0

ارسال های پروفایل آخرین فعالیت ارسال ها درباره

  • saman205
    تمــــــام شعرهایم در وصف نیامدنت است !
    اگـــر روزی . . .
    نـاگـهان . . .
    ناباورانــــه سر برسـی . . .
    از شاعر بودن . . .
    استعفا میدهم . . .
    نقــــــاش میشوم . . .
    و تا ابــــد نقش پـــرواز مــیکشم .../.
    saman205
    باز آمدم.....

    به جایی که تعلق دارم....

    به یک اتاق سیاه با پر از حرف های ناگفته .....

    خلوت من و سیگارم...

    دوباره مینویسم از حرف هایی که واهمه دارم ...

    یک دل پر از رویاهای واهی....
    saman205
    یعنی می شود روزی برسد
    که بیایی...
    مرا در آغوش بگیری...
    بخواهم گله کنم،
    بگویی هیســـــــ...
    همه ی کابوس ها تمام شد!
    و در گوشم بگویی :
    بـــــــــرای همیـــــشه مــــــــآل من شدی...
    saman205
    سلام
    بهتری
    جدی میگی ...پ مخی هستی واسه خودت من ک یادم نیست کی اخرین بار 20 شدم بخدا...
    خداروشکر...البت امیدوارم ک طراحیت واقعن ایقد خوب باشه....
    خوشبحالت ..یاد دانشگاه خدابیامرزی افتادم ...حیف اون دوران ک گذشت....من ک تموم شده ...ابشالله تو هم بزودی تموم یشه
    ....
    خاهش میکنم قابلی نداشت
    محمدسرلک
    سلام ابجی نغمه گل خوبی ؟
    چه خبرا از این مدتی که من نبودم .
    دانلودش کردم اما خالی بود کلک.
    saman205
    تو از کدوم قصه ای که خواستنت عادته


    نبودنت فاجعه بودنت امنیته


    تو از کدوم سرزمین تو از کدوم هوایی


    که از قبیله من یه آسمون جدایی


    اهل هر جا که باشی قاصد شکفتنی


    توی بهت و دغدغه ناجی قلب منی


    پاکی آبی یا ابر نه خدایا شبنمی ...
    saman205
    از همان ابتدا دروغ گفتند


    مگر نگفتند که "من" و "تو" ،


    "ما" می شویم؟


    پس چرا حالا "من" این قدر تنهاست...


    از کی "تو" اینقدر سنگ دل شد؟


    اصلا این "او" را که بازی داد؟


    که آمد و "تو" را با خود برد


    و شدید "ما"!


    می بینی قصه ی عشقمان را!


    فاتحه ی دستور زبان را خوانده است
    saman205
    تو نیستی و من به دنبالت می گردم ...


    آنقدر به دنبالت گشته ام که فراموش کرده ام ...


    آیا روزی با من بوده ای ...


    یا همه این ها خیالی بیش نبوده است ...!
    saman205
    تنها


    غمگین
    نشسته با ماه
    در خلوت ساکت شبانگاه
    اشکی به رخم دوید ناگاه
    روی تو شکفت در سرشکم


    دیدم که هنوز عاشقم آه
    saman205
    یه سری متن قشنگ دیدم خوشم اومده دلم می خواد تو هم بخونی:redface:
    البته اینا رو از جایی گرفتما من همیشه اگه متنی واسه خودم باشه پایینش تخلصمو می نویسم:w16:
    ممنونم ازت بخاطر متن های زیبات و عکس های بی نظیرت...عالی بودن
    :gol::gol::gol:
  • بارگذاری...
  • بارگذاری...
  • بارگذاری...
بالا