بعضی حرفها رو نمی شه گفت !
باید خورد ...
ولی بعضی حرفها رو نه می شه گفت ،نه می شه خورد
می مونه سر دل
می شه دلتنگی ...!
می شه بغض
می شه سکوت
می شه همون وقتی که خودتم نمی دونی چه مرگته ...!
جایی هست که دیگه کم میاری ...
از آمدنها ،رفتن ها ،شکستن ها ...
جایی که فقط می خوای یکی باشه
یکی بمونه
نره ،واسه همیشه کنارت باشه ...
من الان اونجام ...! تو کجایی ...؟
این روزهایم به تظاهر می گذرد ...
تظاهر به بی تفاوتی
تظاهر به بی خیالی
به شادی
به اینکه دیگر هیچ چیز مهم نیست ...
اما ...
چه سخت می کاهد از جانم این " نمایش "