رادرز پدال... پدال... طیبه! طیبه! طیبه! مثل یک تکه گوشت بی مصرف شده ام... طیبه! دارم دیوانه می شوم! چرا من نمردم؟! کاش می مردم و به این روز نمی افتادم...
به او گفتم:
-تو نمی مردی! اگر هم قرار بود بمیری، شهید می شدی... سربلند و سرافراز، مثل همین حالا!
-طیبه! پرت می گویی! حرفهایت به حرفِ زن آدمیزاد نمی ماند، مثل گوینده های رادیو حرف میزنی! طیبه! چه فرقی می کند؟! فرق مردن و شهید شدن، جانبازی و معلولی مال آن دنیاست... مرده، مرده است. جان باز یا معلول، هر دو در مدیکال چک رد می شوند...
از به-امیرخانی