یارانراد
پسندها
3,813

ارسال های پروفایل آخرین فعالیت ارسال ها درباره

  • این عکس پیجت خیلی ناره.دلم میخواست همین الان کنارم بود.اووووف خیلی جیگره
    اینو خودم نوشتم....:
    خواب مرا صدا میزند
    با دستانی باز
    گاهی مرا بالبخندم بر روی زانوهایش میگذارد
    و
    گاهی گونهایش خیس باران نگاهم
    است
    من بدون منطق کارهام رو پیش نمیبرم...درواقع با بی توجهی به بعد حسی بعد منطقیم رو به جریان انداختم....
    اما حالا موقع بیدار شدن وهمگام شدنه این دوحسه....
    چون بی توجهی به بعد حسی که تمام منه....یعنی باور نداشتن خودم وزیر سوال بردن تمامیت من
    ....
    چه بحث عالیههه
    بله درسته....
    این رو میدونم....اما به نوعی رشته ی من هم تونسته احساسات من رو به گونه ی متفاوتی بیدار کنه
    پاسخ گفتن به این شکل به احساسم ورشدش با لباسی متفاوت...کمی این بعد رو اروم تر و با منطق درست تری پیش برد
    اما مواجه شدن با این بعد کمی سخته....اما میگم حدود 3 هفته است متحول شدم....
    و دارم با دنیای جدیدتری روبه رو میشم
    خودمم احساس میکنم این مدت ننوشتن کافیه....
    چون خیلی تغییر کردم تو این مدت...
    گفتن منطقی باش و عقل گرا.....اسونه...
    اما وقتی سرشتت جور دیگه ای شکل گرفته....کار سختیه...تغییر...ومحیط زندگی نقش مهمی رو ایفا میکنه
    اما عوض کردن دریچه ی نگاه...و نقاب زدن وپنهان کردن خیلی بهتر و راحت تر جواب میده....
    حدودا 5سال پیش....مینوشتم
    اما الان نه.....
    احساساتم خیلی درگیر میشه....
    خیلی بیشتر از قبل....
    یه جوری از این بعد روحیم فرار میکنم....
    ولی الان حدودا 3 هفته است که کمی متحول شدم....
    دنیای احساسات دنیای بدیه....چون هم درک وجود نداره توش....
    ساده مینویسه
    ساده حرف میزنه
    مثه یه بچه....که سوالای جالب و ساده میپرسه.....
    و تو میمونی جوابشو بدی....اخه تاحالا به این پدیده های ساده اصلا فکر نکرده بودی....
    تا حالا انقدر ساده نپرسیده بودی....
    پس نمیتونی ساده هم جواب بدی....
    چون یه ادم بزرگی....ادم بزرگی که دریچه ی نگاهت به دنیا عوض شده....
    و جالبه....همه جاهم دنبال سادگیه بچیگیامونیم....
    پاک...معصوم.................
    باد می وزدومی توانی در مقابلش هم دیوار بسازی هم اسیاب بادی... تصمیم با توست...
    به خیال تو چنار , گنجشک رو می فهمه؟
    لاک پشت برا میگو جشن تولد می گیره؟
    حاجی لک لک عاشق دختر درنا می شه؟
    کبوتر جنازه پروانه رو توی تابوت می ذاره؟
    تابستان , دنبال روح مگس مرده می گرده؟
    به بهار چه , که پلنگ سر زا رفته؟
    زمستون می شینه و برای جغد دلتنگ
    تار و سنتور می زنه؟
    تو عروسی دو خرس , فیل عربی می رقصه؟
    گربه , کی به خاطر سر و صداش تو نیمه شب
    از یه پیر مرد تنها
    که دو ساعت تو سکوت فکر کرده
    تا که اسم زنش یادش بیاد , عذر خواهی کرده؟
    آرزوی گل نسرین اینه ؟
    که به جای گل نسرین , جوجه تیغی باشه؟


    این مرد ته خلاقیت بوده.......چقدر عمیق نگاه میکنه به دنیا....چقدر عجیب.....تمام احساسشو میریزه تو اشعارش
    .....من با عشق میخونم شعراشو......
    من از سادگی در عین حال مفاهیم پنهان وظریف مطالب خیلی خوشم میاد به خاطر همین جذب شعرهای حسین پناهی میشم
    حسین پناهی رو تازه پیداش کردم....:دی
    میسییییییییییییییییییییییی.لطف داری داداشی.من با اجازت برم فعلا.شب خوبی داشته باشی.:gol::gol::gol::gol::gol:
    مواظب خودت باش سرما نخوری.:redface:خعلی سرده.من یه کوچول سرما خوردم.
    میسسیییییییییییییییییییییییییییییییییییییییی یییییییییییییییییییییییییییییی یه عالمه.
    اینم واسه داداش علی گلم
    سلام مرسی
    (با اين همه عمری اگر باقی بود
    طوری از کنارِ زندگی می‌گذرم
    که نه زانویِ آهویِ بی‌جفت بلرزد و
    نه اين دلِ ناماندگارِ بی‌درمان! )
    خیلی خوب بود
    خواب ديده‌ام خانه‌ئی خريده‌ام
    بی‌پرده، بی‌پنجره، بی‌در، بی‌ديوار ...
    يادت می‌آيد رفته بودی
    خبر از آرامش آسمان بياوری؟!


    خیلی خوب تصویر ساخته.....
    سلام سلام به داداش علی گل خودم.
    وااااااااااااااااای این کادو رو داداشی واسه آجی آورده؟میسیییییییییییییییی.
    سلام!
    حال همه‌ی ما خوب است
    ملالی نيست جز گم شدنِ گاه به گاهِ خيالی دور،
    که مردم به آن شادمانیِ بی‌سبب می‌گويند
    با اين همه عمری اگر باقی بود
    طوری از کنارِ زندگی می‌گذرم
    که نه زانویِ آهویِ بی‌جفت بلرزد و
    نه اين دلِ ناماندگارِ بی‌درمان!

    تا يادم نرفته است بنويسم
    حوالیِ خوابهای ما سالِ پربارانی بود
    می‌دانم هميشه حياط آنجا پر از هوای تازه‌ی باز نيامدن است
    اما تو لااقل، حتی هر وهله، گاهی، هر از گاهی
    ببين انعکاس تبسم رويا
    شبيه شمايل شقايق نيست!
    راستی خبرت بدهم
    خواب ديده‌ام خانه‌ئی خريده‌ام
    بی‌پرده، بی‌پنجره، بی‌در، بی‌ديوار ... هی بخند!
    بی‌پرده بگويمت
    چيزی نمانده است، من چهل ساله خواهم شد
    فردا را به فال نيک خواهم گرفت
    دارد همين لحظه
    يک فوج کبوتر سپيد
    از فرازِ کوچه‌ی ما می‌گذرد
    باد بوی نامهای کسان من می‌دهد
    يادت می‌آيد رفته بودی
    خبر از آرامش آسمان بياوری!؟
    نه ری‌را جان
    نامه‌ام بايد کوتاه باشد
    ساده باشد
    بی حرفی از ابهام و آينه،
    از نو برايت می‌نويسم
    حال همه‌ی ما خوب است
    اما تو باور نکن! "
    در نهان به آنانی دل می بندیم که دوستمان ندارند و در آشکار
    از آنانی که دوستمان دارند:غافلیم شاید این است دلیل تنهاییمان.........
    سلام علي داداش .خوبي ؟ كجايي، اومدم نبودي؟؟؟؟؟؟؟دلم برات تنگ شده:gol::gol::heart::love:
    زندگی خوردن و خوابیدن نیست انتظار و هوس و دیدن و نادیدن نیست. زندگی چون گل سرخی است پر از خار و پر از برگ و پر از عطر لطیف. یادمان باشد اگر گل چیدیم عطر و برگ و گل و خار همه همسایه دیوار به دیوار همند. دکتر شریعتی
    گاهی نگاهم در تمام روز
    با عابران ِ ناشناس ِ شهر
    احساس گنگ آشنایی می کند
    گاهی دل ِ بی دست و پا و سر به زیرم را
    آهنگ یک موسیقی غمگین
    هوایی می کند .

    ( قیصر امین پور )
  • بارگذاری...
  • بارگذاری...
  • بارگذاری...
بالا