روزهای سخت چه دیر می گذرند و چقدر آزرده خاطرم میسازند!
و ناگهان روزهای شیرین از راه می رسند و روزهای تار خیلی زود فراموش می شوند واین چرخه همچنان ادامه دارد
چه آسان زندگی به بازی می گیرد ما را بدون اینکه به آن فکر کنیم ، بدون اینکه فرصت لبخند زدن به خودمان را به ما بدهد درگیرمان می کند وما هم از پی آن می خندیم و گریه می کنیم...
گاهی اوقات چقدر مسخره به نظر میرسد بازی های زندگی که اگر غافل شویم در واقع ما را به مسخره می گیرد و درخود فرو می برد،خیلی بزرگی می خواهد ارزش زندگی خودرا دانستن!!
نمی خواهم در بند این وآن باشم...،بس است.می خواهم در بند خود باشم...
نمی خواهم فکرم از آن دیگران باشد...!!!
میخواهم آزادانه زندگی کنم!!