V A H ! D
پسندها
6,827

ارسال های پروفایل آخرین فعالیت ارسال ها درباره

  • بعضی وقتها مجبوری تو فضای بغضت بخندی
    دلت بگیره ولی دلگیری نکنی
    شاکی بشی ولی شکایت نکنی
    گریه کنی اما نذاری اشکات پیدا شن
    خیلی چیزا رو ببیننی ولی ندیدش بگیری
    خیلی حرفارو بشنوی ولی نشنیده بگیری
    خیلی ها دلتو بشکنن و تو فقط سکوت کنی
    بعضی وقتا تو خودت می شکنی

    روزهای سخت چه دیر می گذرند و چقدر آزرده خاطرم میسازند!

    و ناگهان روزهای شیرین از راه می رسند و روزهای تار خیلی زود فراموش می شوند واین چرخه همچنان ادامه دارد

    چه آسان زندگی به بازی می گیرد ما را بدون اینکه به آن فکر کنیم ، بدون اینکه فرصت لبخند زدن به خودمان را به ما بدهد درگیرمان می کند وما هم از پی آن می خندیم و گریه می کنیم...

    گاهی اوقات چقدر مسخره به نظر میرسد بازی های زندگی که اگر غافل شویم در واقع ما را به مسخره می گیرد و درخود فرو می برد،خیلی بزرگی می خواهد ارزش زندگی خودرا دانستن!!

    نمی خواهم در بند این وآن باشم...،بس است.می خواهم در بند خود باشم...

    نمی خواهم فکرم از آن دیگران باشد...!!!

    میخواهم آزادانه زندگی کنم!!
    پروردگارا!!
    ای مهربانتر از من
    با من
    در دستهای تو
    آیا کدام رمز بشارت نهفته بود ؟
    کز من دریغ کردی
    تنها تویی
    مثل پرنده های بهاری در آفتاب
    مثل زلال قطره باران صبحدم
    مثل نسیم سرد سحر
    مثل سحر آب
    آواز مهربانی تو با من
    در کوچه باغهای محبت
    مثل شکوفه های سپید سیب
    ایثار سادگی است
    افسوس !!آیا چه کس تو را
    از مهربان شدن با من
    مایوس می کند؟
    سلام وحيد جان
    خوبي؟
    خيلي ممنون دادا
    واقعا يادش بخير
    دوستان خوب در كنج قلبمون جا دارند عزيز
    ممنون از پيامت
    ان شاءاله هرجا هستي موفق و سلامت باشي
    از باغ می برند چراغانی ات کنند

    تا کاج جشن های زمستانی ات کنند

    پوشانده اند صبح تو را ابر های تار

    تنها به این بهانه که بارانی ات کنند

    ای گل گمان مبر به شب جشن می روی

    شاید به خاک مرده ای ارزانی ات کنند

    یوسف ٬ به این رها شدن از چاه دل نبند

    این بار می برند زندانی ات کنند

    یک نقطه بیش، فرق رحیم و رجیم نیست

    از نقطه ای بترس، که شیطانی ات کنند

    آب طلب نکرده همیشه مراد نیست

    گاهی بهانه ایست که قربانی ات کنند
    با این دل شکسته ما را صبور کن
    یا لااقل بخاطر زینب کیری ظهور کن
    دیگر بتاب از افق مکه ماه من!
    این جاده های شب زده را غرق نور کن
    اللهم عجل لولیک الفرج
    فقط برای خودم هستم من
    خود ِ خودم ...
    نه زیبایم و نه عروسکی و نه محتاج نگاهی
    برای تو که صورتهای رنگ شده را می پرستی
    نه سیرت آدمها را ..
    هیچ ندارم ...
    راهت را بگیر و برو
    " حوالی من توقف ممنوع است "
    دلم را چون اناری کاش یک شب دانه می کردم
    به دریا می زدم در باد و آتش خانه می کردم

    چه می شد آه ای موسای من، من هم شبان بودم
    تمام روز و شب زلف خدا را شانه می کردم

    نه از ترس خدا، از ترس این مردم به محرابم
    اگر می شد همه محراب را میخانه می کردم

    اگر می شد به افسانه شبی رنگ حقیقت زد
    حقیقت را اگر می شد شبی افسانه می کردم

    چه مستی ها که هر شب در سر شوریده می افتاد
    چه بازی ها که هر شب با دل دیوانه می کردم

    یقین دارم سرانجام من از این خوبتر می شد
    اگر از مرگ هم چون زندگی پروا نمی کردم

    سرم را مثل سیبی سرخ صبحی چیده بودم کاش
    دلم را چون اناری کاش یک شب دانه می کردم

    علیرضا قزوه
    یادت باشه
    دلت که شکست
    سرت رو بگیری بالا ..!
    تلافی نکن ،فریاد نزن ،شرمگین نباش
    حواست باشد ، دل شکسته گوشه هایش تیز است ..
    مبادا فراموش کنی روزی شادیش ، آرزویت بود ..
    مبادا دست و دل آدمی را که روزی دلدارت بود زخمی کنی به کین ...
    صبور باش و ساکت.
    بغضت را پنهان کن
    رنجت را پنهان تر ...



    شبا وقتی که بیداری .. خدا هم با تو بیداره
    تا وقتی که نخوابی تو .. ازت چش ور نمیداره
    خدا می‌بینه حالت رو .. خدا میدونه حست رو
    از اون بالا میاد پایین .. خدا می‌گیره دسِت رو

    خدا میدونه تو قلبت .. چه اندازه تو غم داری
    خدا میدونه تو دنیا .. چه چیزی رو تو کم داری
    خدا نزدیک قلب توست .. با یک آغوش وا کرده
    نذار پلک‌هاتو روی هم .. اگه قلبت پره درده
    خدا رو میشه حسش کرد .. توی هر حالی که باشی
    فقط باید تو با یادش .. توی هر لحظه همراشی
    خدایا !!!
    یا بزن بره جلو یا خیلی برگردون عقب !
    اینجای فیلم زندگیم خیلی خش داره ...

  • بارگذاری...
  • بارگذاری...
  • بارگذاری...
بالا