negin:-
پسندها
2,800

ارسال های پروفایل آخرین فعالیت ارسال ها درباره

  • چقدر دلم برايت تنگ شده
    آنقدر که فقط نام زيباي تو در آن جاي مي گيرد
    عزيز من ، قلب من
    اي کاش مي شد اشک هاي طوفاني ام را قطره قطره جمع کرد
    تا تو در درياي غم آلود آن غروب چشمانم را نظاره کني
    اي کاش مي شد فقط يک بار
    فرياد بزنم
    دوستت دارم
    و تو صدايم را مي شنيدي
    نمي دانم چطور ، کجا و چگونه بايد به تو برسم؟
    اي کاش به جاي عکس زيبايت
    وجود نازنينت پيش رويم بود
    و حرف هاي نا گفته ام را مي شنيدی
    به راستي که تو اولين عشق راستينم هستي
    شايد در گذشته هرگز اينچنين عاشق نشده بودم
    اما؛
    حال خوب مي دانم که فقط با شنيدن نام زيبايت
    چشمانم بي اختيار مي بارد
    اي اميد آخرينم
    بدان که هر روز ، هر ساعت و هر لحظه
    به در گاه آفريدگار تو دعا مي کنم
    تا فقط يک بار بتوانم
    چشمانم را زنداني نگاهت کنم
    از من نپرس چقدر دوستت دارم

    اینجا در قلب من حد و مرزی برای حضور تو نیست.

    به من نگو که چگونه بی تو زیستن را تمرین کنم!!!

    مگر ماهی بیرون از آب میتواند نفس بکشد؟

    مگر می شود هوا را از زندگیم برداری و من زنده بمانم؟


    بگو معنی تمرین چیست ؟

    بریدن از چه چیز را تمرین کنم ؟

    بریدن از خودم را ؟

    مگر همیشه نگفتم که تو هم پاره ای از تن منی ...

    از من نپرس که اشکهایم را برای چه به پروانه ها هدیه می دهم؟

    همه می دانند که دوری تو روحم را می آزارد!!!

    تو خود پروانه ها را به من سپردی که میهمان لحظه های بی کسی ام باشند.

    نگاهتت را از چشمم برندار مرا از من نگیر ...
    دلتنگی هایم را چگونه گویم وقتی قلم نیز نمی نویسد.....!


    تا جایی که خورشید به راهش ادامه دهد من هم ادامه خواهم داد و تو را فراموش نخواهم کرد

    تا وقتی که دریا ساحل را فراموش نکرده

    کاش میدانستی در دل شیشه ای من چه میگذرد؟؟؟

    کاش میدانستی غروب های زندگی ام دیگر طلوعی ندارد...

    کاش نسیم غروب درد دل مرا به تو بگوید

    دلتنگت هستم

    این خط غریب

    این چشمان خسته

    این دست های منتظر

    عجیب بیقراری می کنند

    دردها و اشک هایم را از تو پنهان می کنم

    خنده هایم را به تو هدیه می دهم و شادی هایم را با تو قسمت می کنم

    عجیب دلتنگت هستم و میدانم اگر لبخند بر لب های تو بدرخشد

    قدم هایم پرواز می آموزند و دلتنگ تر میشوم از این انتظار فرسوده کننده

    که گریزی ندارد.......

    خیلی دلتنگم عشقم

    درکم کن
    چه موهبت بزرگیست دوست داشتن

    وقتی بر پیشخوان قلبت می نشیند

    و سکوت می کند

    وقتی تمام ایده آل هایت رنگ می بازند

    و استدلال هایت به گل می نشینند

    درست در لحظاتی این چنین

    حادث می شود و تو را از تو می گیرد

    هم از این روست که دوستت دارم!
    چه موهبت بزرگیست دوست داشتن

    وقتی بر پیشخوان قلبت می نشیند

    و سکوت می کند

    وقتی تمام ایده آل هایت رنگ می بازند

    و استدلال هایت به گل می نشینند

    درست در لحظاتی این چنین

    حادث می شود و تو را از تو می گیرد

    هم از این روست که دوستت دارم!
    چه موهبت بزرگیست دوست داشتن

    وقتی بر پیشخوان قلبت می نشیند

    و سکوت می کند

    وقتی تمام ایده آل هایت رنگ می بازند

    و استدلال هایت به گل می نشینند

    درست در لحظاتی این چنین

    حادث می شود و تو را از تو می گیرد

    هم از این روست که دوستت دارم!
    ماندن همیشه خوب نیست،

    رفتن هم همیشه بد نیست،

    گاهی رفتن بهتر است.گاهی باید رفت.

    باید رفت تا بعضی چیز ها بماند.

    اگر نروی هر انچه ماندنیست خواهد رفت.

    اگر بروی شاید با دل پر بروی و اگر بمانی با دست خالی خواهی ماند.

    گاهی باید رفت و بعضی چیزها که بردنی ست با خود برد،

    مثل یاد،مثل خاطره ،مثل غرور،

    و انچه ماندنیست را جا گذاشت،مثل یاد،مثل خاطره،مثل لبخند.

    رفتنت ماندنی می شود وقتی که باید بروی،بروی.

    و ماندنت رفتنی میشود وقتی که نباید بمانی بمانی.

    برو و بگذار چیزی از تو بماند که نبودنت را گرانبها کند.

    برو وبگذار پیش ازاینکه رفتنت دردی بر دلی بنشاند،خاطره ای پر حسرت شود
    بی شمارند آن هایی کگه نام شان آدمـــــ است ؛

    ادعایشان آدمیت

    کلامشان انسانیت

    رفتارشان صمیمیت ،

    حال ....

    من دنبال بکب مب گردم

    کـــه

    نه آدم باشد

    نه انسان

    نه دوست و رفیق صمیمی ،

    تنها صاف باشد و صادق....

    پشت سایه اش خنجری نباشد برای دریدن ...

    هیچ نگوید ...

    فقط همان باشد که سایه اش می گوید

    صــــــاف و یــــکرنگ ....
    دلتنگـی من تمام نمی شود

    همین کـه فکر کنم

    من و تو

    دو نفریم ..

    دلـــتنگ‌ تـــر مـی شوم برای تــــــــــو
    میان دیوارهای روشن سکوت

    خانه ای شیشه ای ساخته ام .

    خانه ای باتمام زوایای زندگی یک انسان .

    خانه ای به وسعت تمام عشقها ، قلبها ، سکوت ها.

    خانه ای با شادیهایی از جنس ستاره های طلایی

    و احساسی به رنگ آسمان .

    خانه ای که درهایش از جنس نور است و

    پنجره هایش رو به آفتابگردانهای خندان باز می شوند.

    خانه ای پر از هوای " تو"

    و نفسی از تبار " عشق " .

    در هنگامه آمدنت

    سکوت شیشه ها به رنگ آبی ترین بهشت زمینی

    زندگی را فریاد می زنند .

    حتی اگر با قدمهایی از جنس سکوت بیایی ..



    روحم

    در دریای پر طلاطم زندگی

    سال هاست

    سرگردان است

    کسی می داند ساحل کجاست؟!
    سلام چطوری و خوبی؟؟؟
    این چیه اواتارت گذاشتی هوم؟:(
    مگه نمیخوای بریم دور دور اینطوری ها اینطوری؟:razz:
    نیمی از اشتباهات ما در زندگی بخاطر این است که :
    زمانیکه باید فکر کنیم احساس می کنیم و زمانیکه باید احساس کنیم فکر میکنیم!!!...
    سلام حلالم کن اگر خوبی و بدی کردم انشاا... عازم کربلا هستم به یادت هستم یا علی
    لبــخَنـב بزَن…
    بـבون انتظـــآر پاسخـﮯ از בنیــــآ….
    بـבان روزی בنیا آنقَـבر شَرمَنـבه مـ ﮯشوב کــِ بهـ جـــآﮯ پآسخ
    لبــخَنـבت
    بآ تَمـــــآم سازهــــــآیَت مـﮯ رَقصَـב…/ ♪/
    شاید زبان ضعیف باشد
    شاید خیلی کودکانه ، شاید بی غرور…
    اما هر وقت گونه هایم خیس میشه می فهمم
    نه ضعیفم نه یک کودکم
    بلکه پر از احساسم
  • بارگذاری...
  • بارگذاری...
  • بارگذاری...
بالا