از برت دامن كشان
رفتم اي نا مهربان
از من آزرده دل
كي دگر بيني
نشان
رفتم كه رفتم
از من ديوانه بگذر
بگذر اي جانانه بگذر
هر چه
بودي هر چه بودم
بي خبر رفتم كه رفتم
بعد از اين بعد از اين
كن
فراموشم كه رفتم
ديگر از دست تو
مي نمي نوشم كه مستم
با دل دير
آشنا
گشتم از دامت رها
رفتم كه رفتم
رفتم كه رفتم...