entezar89
پسندها
1,312

ارسال های پروفایل آخرین فعالیت ارسال ها درباره

  • چه کسی می گوید که گرانی شده است؟!
    دوره ارزانیست!!!
    چه شرافت ارزان!
    ابرو قیمت یک تکه نان!
    ودروغ.....از همه ارزانتر!
    وچه تخفیف بزرگی خورده....
    قیمت جان همه هموطنان!!!!!!!
    مربی آتش نشانی ام همین انقد پارتی نداشتم که رسمی کار کنم
    واقعا مگه چیه انقد شاخ دراووردی؟
    بچــه هــا ایــن گــــربـــه ایــــــران مــاســت
    "ســــرِ" ایــن گــربــه امــــروز در عـــزاسـت
    بچــــه هــا از هــر گـــــروه هــر نـــــژاد
    دســـت انــدر دســـت هــم بــایســـت داد
    چشـــم آذرآبـادگـان بــه یــاری شمــاســت
    آذربایجان منتظر است... یکشنبه صبح در شهر های بزرگ و هر نقطه ای از ایران که هستیم خون اهدا خواهیم کرد...
    سلام بزرگ ترین درس تاریخ خوده تاریخ است .ولی الان ایران دقیقا شده مثل زمان انقلاب فرانسه با این تقاوت که اینجا روحانیون گلیسا همون سرمایه داران سوسیالیسم میرزا اینجا بدرد میخورد میرزا با اینکه روحانی بود ولی تفکرش به روز بود . ببخشید ادامش خیلی س ی ا س ی نمی تونم بنویسم چون هر دوی مارو اخراج میکنن همین بس که میرزا یه ایرانی بود نه یه عربه مهاجر فکرش ایران بود نه اسلام.
    سلام تو خوبی؟
    ممنون
    ای بابا باز تو اومدی شرو کردی؟؟
    تو خودت ک آتارت داغونهههههههههههههههههههههه
    (2)میرزا فقط عدالت سوسیالیم پذیرفته بود در یک زمانی تو نهضت درگیری پیش اومدحیدر خان عمو اغلی که یکی از چپ گراهای که میخواست حکومت کمونیست تو ایران بر پا کنه کشت وبعد از تزارا به خاطر شعارهای امپریالیسمی که خودشونو حامی مستضعفان جهان میدونستن بهشون تمایل پیدا کرد. اما بعد که از نیت اونا خبر دار شد میرزا نامه به مدیوان نوشت که نماینده شوروی توگیلان بود: که اگر اقدامات شما دوام پیدا کند ناچارم به هر وسیله به تمام احرار وسوسیالیست دنیا حالی کنم که وعده های شما همش پوچ وعاری از صحت وصداقتند به نام سوسیالیسم اعمالی را مرتکب شدید که لایق قشون مستبد نیکلا وقشون سرمایه دار انگلیسه..
    (1) نهضت جنگل به دلیل توی جنگل موندنشون خیلی برای همه شناخته شده نیست وشناخت مردم همون قدر که توی روز نامه جنگل چاپ می شد جنگلیها از همون اول هدفشون جمهوری شورای بود واگه خیانت روسا وحضور نیروهای انگلیس تو قزوین نبود از منجیل رد میشدن قبل از مشروطیت گیلانیا تهران میگرفتن محمد علی شاه رو پایین می اوردن واما سوسیالیسمی که میگن تا هدی درسته اما حکومتی که میرزا میخواست پایه بزاره با حکومتهای کمونستی بعد از جنگ جهانی دوم تو شوروی واروپای شرقی بود تفاوت زیادی داشت چون کمونیستا مذهب رو واسه سیاست مثل سم میدونن ودوم اینکه کمونیستا شعاراشون جهان وطنی بود میرزا ملی میهنی میرزا حتی توی جنگل برای بالا بردن روحیه یاراش شاهنامه خونی میکرد همون طوری که میدونی و الانم هست افکارای مختلفی تو هر نهضت وجود داره.
    سلام میرسی گلیجان
    خوبم امیدوارم شمام خوب خوب باشید
    سلام(کوچک خان جنگلی: افسوس میخورم که مردم ایران پس از محوما خواهند فهمید ماکه بودیم چه می خواستیم وچه کردیم )میرزا یه شخص نبود یه تفکر بود که هیچ کس دوست نداشت زنده بمونه چون با استبداد میجنگید در حال حاضر ایران با امریکاه وانگلیس دشمنه اما خیانتی که روسا به ایزان کردن هیچ کشوری نکرد ونمیکنه میرزا باید شهید میشد چون نه روسارو میخواست نه انگلیسارو الانم نه نامی از میزا میبرن نه خسرو گل سرخی مهندس ایران داره تاراج میشه ما ایران داریم کم کم به کومونیست می دیم تا با کاپیدالیسم بجنگیم در صورتی که هر دو استعمارا...
    کوچه های قدیمی را باریک میساختند تا ادمابه هم نزدیکتر شوند، حتی در یک گذر!!!!!!
    اکنون چقد آواره ایم؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
    به دانه دانه اشک مادرانه / به آن اندیشه های جاودانه // به قطره قطره خون عشق سوگند / به سوز سینه های مانده در بند// دلم صد پاره شد بر خاک افتاد / به قلیم از غمت صد چاک افتاد // بگو ـ بگو آنچا که رفتی شاد هستی / در آن سوی حیات آزاد هستی // هوای نوجوانی خاطرت هست / هنوزم عشق میهن در سرت هست // بگو آنجا که رفتی هرزه ای نیست / تبر تقدیر سرو و سبزه ای نیست // کسی دزد شعورت نیست آنجا / تجاوز به غرورت نیست آنجا// خبر از گورهای بی نشان هست / صدای ضجه های مادران هست// بخوا ن همدرد من هم نسل و همراه / بخوان شعر مرا با حسرت و آه // دوباره اول مهر است و پاییز / گلوی آسمان از بغض لبریز// من و میزی که خالی مانده از تو / و گلهایی که پزمرده سر میز //
    هوا بارانی است و فصل پاییز/ گلوی آسمان از بغض لبریز// به سجده آمده ابری که انگار/ شد ه از داغ تابستانه سر ریز// هوای مدرسه بوی الفبا/ صدای زنگ اول محکم و تیز// جزای خنده های بی مجوز/ و شادیها و تفریحات ناچیز// برای نوجوانی ها ی ما بود / فرود خشم و تهمت های یکریز// رسیده اول مهر و درونم / پر است از لحظه های خاطرانگیز// کلاس درس خالی مانده از تو / من و گلهای پزمرده سرمیز// هوا پاییزی و بارانی ام من / درون خشم خود زندانی ام من // چه فردای خوشی را خواب دیدیم / تمام نقشه ها بر آب دیدیم // چه دورانی چه رویای عبوری / چه جستن ها به دنبال ظهوری // من و تو نسل بی پرواز بودیم / اسیر پنجه های باز بودیم // همان بازی که با تیغ سر انگشت/ به پیش چشمهای من تو را کشت // تمام آرزو ها را فنا کرد / دو دست دوستیمان را جدا کرد // تو جام شوکران را سر کشیدی / به ناگه از کنارم پر کشیدی
    سلام به روی ماهت داداشیجان
    میرسی خوبم
    امیدوارم شمام خوب خوب باشی گلیجان
    جداً-نه نرو داداش میترسم شلوغ شه بعدم بشی شورشی
    تو برو ب فکر عقل ناقص خودت باش .............شوخی کردما
    اووووووووووووووووووف بزار برم دیگه
    بای
  • بارگذاری...
  • بارگذاری...
  • بارگذاری...
بالا