من زنم...
آری من زنم...
او خواست که من زن باشم ...
همچنان به تو اعتماد خواهم کرد...
عشق خواهم ورزید...
به مردانگی ات خواهم بالید ...
با تمام وجود از تو دفاع خواهم کرد...
پشتیبانت خواهم بود...
و تو مرد بمان!
این راز را که من مرد ترم به هیچ کس نخواهم گفت!!!
اینجا زمین است.ساعت به وقت آدمیت خواب است.دل عجب موجود سخت جانی است هزار بار تنگ می شود ، میشکند ، میمیرد، میسوزد ولی باز هم میتپد برای دوست. آدم هایی را دوست دارم همانهایی که بدی هیچکس را باور ندارند. همانهایی که برای همه لبخند دارند . همانهایی که بوی ناب آدم می دهند و من باور دارم که تو از همانهایی. عیدت مبارک