عطار
پسندها
1,873

ارسال های پروفایل آخرین فعالیت ارسال ها درباره

  • نمیخوام:crying:خاله دوس نمیدارم..................
    خسیس دوتا بخر من به مریم نمیدم
    ای بابا تو استراحت هم حرف کارو میزنی ؟!

    نه باو ، من میهربانم ، مال تو ، بیچاره رو نفص نکن

    هوم ؟! نخیرشم همین الان ستویی بهم گفت ماهم [IMG]
    هرگزززززززززززززز من حاضرم مدیریت از دست بدم ولی کم نیارم!!!:دی
    نمیخوام من یدونه برا خودم تنایی میخوام:cry:
    خو چی بت بگم؟بابایی خوبه؟
    جذبت شن ایشاله :حرص درومده

    امیر شوما شدن اونوخ ؟! اون زمانبندی شده س ، هر از گاهی صداش درمیاد اصن هویجوری بی ربط !
    من کی کم اوردم؟؟:surprised:
    ای ناقلا تو فخر میفروشی ولی من کم نیاوردم
    کوفت عزیزم اصن !
    هوم ؟! یه کوفت دیه عزیزم اصن !
    چیو باو ؟!
    هوم ؟ ممممممـــــ نچ متاسفانه
    من بتونم روی تو رو برم به صورت رفت و برگشت!!!:دی
    دارم برات صبر کن:دی
    نوشدارو پس از مرگ سهراب ؟!
    اوره ؟! میذارت تو جیب کوشیکه ش میدوئه ! فک کن یه چل ، چل و خورده ای باشه واس خودش :روتو کم کن بی حیا
    چشات فینقیل میبینه ریزولک
    آوره ، فخط دهنم اندکی بد قیواره میشه ! :دی
    تصخیر تونه دیه ! حالا یکی بیاد منو اون شکلی بیبینه پشیمان میشه خو
    خو آره دیه ! هیکل داره آ ! را میره وحشت موکونی ، عین غول مرحله آخره اصن
    نچ ، اونجا آب ریوان بودش ، تو استخر بخ بخی آدم نیمیره ته آب
    تازشم خورباخه خیلی هم خوشتیله ، نخ سوزن دستاش !! [IMG]
    نخیرشم ، آرزومندانه نبود فخط خبری بودش !
    چی میگه ؟! استادمون اینخده گنده س همکاری .. بین بچه ها که را میره عین غول سرزمین بند انگشتیان می مونه !
    آوره باو ، فخط نیدونم تا کی این روند ملکوتی شدن چهره م ادامه پیدا موکونه !
    تازشم یه دفه پن شیش ساله که بودم ، راستکی داشتم خرخ موشودم ...
    نخیرشم ، خوته خوته خورباخه م
    سلاااااااام عطار خان..........
    ای بابا شرمندم نکن.........
    چه خبرا؟
    همکاری نبودی ، این تیچر جان ما جلسه پیش رو کلا فیراموش کرده بود ! منم جلسات قبل که ته استعداد و اینا ...
    این جلسه اومد یه عده از زیرنگا رو صدا کرد ببره عمیخ .. بعد منم گف برم .. منم محل نذاشتم گفتم با من نی که باو ! بعد داد کشیده که خانم فلانی واس چی نیمیایییییی ؟! اصن چشاش داش میفتاد پاین ها ..
    منم با رعب فیراوان و شاخ های دیرامده رفتم باهاشون ! بعد که رفتم تو آب جا خورد اصن ! :دیییییی
    بیخیال هم نیمیشد ، رسما موخاس منو خرخ کنه ! خوشش اومده ترس اینا نیدارم میگه برو یاد میگیری ، اینخده آب نوش فرمودیم که دیه ناهار و شام لب نزدم :دی
    ولی خو را افتادما ، فک کنم الان از همه بیتر باشم :خودشیفتگی
    هوم به روي زشتت
    سيلام به روي ماه نشستت
    خوبي به روي بي موت
    دلم تنگ شده به روي ضايعت :ديييييييييي
    باشه جبران شدست
    حالمان خوب است ...
    کار بدی نمیکنیم
    آره گل قشنگیه
    خواهش
    ممنون مواظبتم میکنیم
    (مرسی عطار)
    نمیدونم الان چه تاریخیه....
    قر تو کمرم فراووووونه میخوام تو تولده mahsa92 بریزززززززززززززم
  • بارگذاری...
  • بارگذاری...
  • بارگذاری...
بالا