کس نیست افکارم را نقاشی کند/ مانده ام در پس دیوار فکر / به تو می اندیشم ای صنم دل شکن/ در میان آرزوهایم گم گشته ام / بیا خیال عقاب آسای مرا با بودنت پر کن/ افکارم با تو سپر وسفر می کند / من تورا با کدامین فکر ببینم که گل نازک اندامت خط نخورد /تورا هر لحظه با خیال بلند پروازم در چشمانم می بینم ای دوست شفیقم / یاد ت باشد در این آشفته بازار فکر جانم به تو نگار اتشین دست وسیمین تن است /مرا دریاب ای دوست ارزوهایم/ در خیال پر ابم برات قایقی از جنس نقره ساخته وپرداخته ام /باشد من وتو سوار ان باشیم و دمی خوش و خندان باشیم