mani24
پسندها
36,493

ارسال های پروفایل آخرین فعالیت ارسال ها درباره

  • تازه فهمیدم :

    عاشقی از آن کارهایی ست که من نمیاد

    از آن نقش هایی است که نمی توانم برم در قالبش

    نمی توانم خوب درش بیاورم

    نمی توانم تحملش کنم

    تازه فهمیدم

    برای زنده ماندن لازم نیست

    نگاهت ، نفست ، دلت

    به کسی بند باشد

    تازه فهمیدم

    تقدیر بازی دست ها خالیست

    تقدیر بازی اسم ها تنهاییست

    تازه فهمیدم به این زندگی عادت کردم

    به اینکه بهانه نباشم برای کسی

    اینکه بهانه نباشد برایم کسی

    اینکه می شود

    تنهایی قدم زد

    تنهایی آواز خواند

    تنهایی رقصید

    اینکه "من" هم برای خودش کسی ست

    حالا بدون "تو" تازه فهمیدم...

    و حالا ...

    یاد گرفتم که از هیچ لبخندی

    خیال دوس داشتن به سرم نــــزنـــد....

    اسمش را میگذاریم...دوست مجازی ...

    اما آنسو یک آدم حقیقی نشسته...

    خصوصیاتش را که نمیتواند مخفی کند...

    وقتی دلتنگی ها و آشفتگی هایش را مینویسد ...

    وقت میگذارد برایم...

    وقت میگذارم برایش...

    نگرانش میشوم...

    دلتنگش میشوم...

    وقتی در صحبت هایم...به عنوانِ دوست یاد میشود مطمئن میشوم که حقیقیست...

    هرچند کنار هم نباشیم...

    هرچند صدای هم را هم نشنیده باشیم...

    من برایش سلامتی و شادی آرزو دارم هرکجا که باشد...... ..... .

    الفبا وقتی که درد است

    دیگر جایی برای هیچ چیز نیست

    نه عقربه های ساعت

    نه سکه

    نه اسلحه

    نه دعا

    درخت و بادی نه

    رنگ و تصویری نه

    نه یاری

    نه مکانی برای آرامیدن

    نه سخنی برای به یاد آوردن

    نه دشمنی

    تنها یک الفبا برجاست :

    درد
    برترین عکس جهان.......................................... ......................

    پست شماره 39 همین تاپیک رو بررسی کنید لطفا
    در زندگـﮯ بـرآﮮ هر آدمـﮯ !
    از یـڪ روز،
    از یـڪ جــآ،
    از یـڪ نفـر،
    بـہ بعـد...!
    دیگـر هـیچ چیـز مثـل قبـل نیستــ!
    نـہ روزهآ، نـہ رنگ هآ،نـہ خیـآبـآטּ هآ
    همـہ چیـز مـﮯ شـود:
    دلتنگـﮯ...!
    ک وقتايی در زندگی می رسه ؛

    که بايد دستت رو بزنی زير چــــونت ،

    و جريان زندگيـــــــــت رو فقط تماشا کنی ....


    بعدشم بگی : به درکــــــــــــــــــــــ ـــــــــــــــــــــــــ ـ ...

    وقتی که دیگر نبود
    من به بودنش نیاز داشتم.
    وقتی که دیگر رفت..
    من به انتظار آمدنش نشستم..
    وقتی که دیگر نمی توانست مرا دوست بدارد
    من اورا دوست داشتم.
    وقتی او تمام کرد
    من شروع کردم.
    وقتی او تمام شد
    من آغاز کردم.
    و چه سخت است.
    ...تنها متولد شدن
    مثل.. تنها زندگی کردن است
    مثل تنها مردن..!
    گاهی رفتن بهتر است.گاهی باید رفت.

    باید رفت تا بعضی چیز ها بماند.

    اگر نروی هر انچه ماندنیست خواهد رفت.

    اگر بروی شاید با دل پر بروی و اگر بمانی با دست خالی خواهی ماند.

    گاهی باید رفت و بعضی چیزها که بردنی ست با خود برد،

    مثل یاد،مثل خاطره ،مثل غرور،

    و انچه ماندنیست را جا گذاشت،مثل یاد،مثل خاطره،مثل لبخند.

    رفتنت ماندنی می شود وقتی که باید بروی،بروی.

    و ماندنت رفتنی میشود وقتی که نباید بمانی بمانی.

    برو و بگذار چیزی از تو بماند که نبودنت را گرانبها کند.

    برو وبگذار پیش ازاینکه رفتنت دردی بر دلی بنشاند،خاطره ای پر حسرت شود
    مردم ! هشدار ! که زیبایی زندگانی ست ، آن زمان که پرده گشاید و چهره برنماید
    لکن زندگی شمایید و حجاب خود ، شمایید .
    زیبایی قامت بلند ابدیت است ، نگران منتهای خویش در زلال آینه .
    اما صراحت آینه شمایید و نهایت جاودانه شمایید
    مرا باخيالت تنها نگذار
    .
    اصلا" به تو نرفته است !
    .
    مهربان نيست،
    .
    آزارم ميدهد،
    .
    .
    دلم خودت را ميخواهد . . .
    خیلی ممنون.:gol:
    خدا رفتگان شمارو هم بیامرزه و امیدوارم سایه پدر و مادرتون همیشه بالای سرتون باشه
    چقدر خنده داره

    >که یک ساعت خلوت با خدا دیر و طاقت فرساست.

    >
    >ولی 90 دقیقه بازی یک تیم فوتبال مثل باد می‌گذره!
    >
    >چقدر خنده داره
    >
    >که صد هزارتومان کمک در راه خدا مبلغ بسیار هنگفتیه
    >
    >اما وقتی که با همون مقدار پول به خرید می‌ریم کم به چشم میاد!
    >
    >چقدر خنده داره
    >
    >که یک ساعت عبادت در مسجد طولانی به نظر میاد
    >
    >اما یک ساعت فیلم دیدن به سرعت می‌گذره!
    >
    >چقدر خنده داره
    >
    >که وقتی می‌خوایم عبادت و دعا کنیم هر چی فکر می‌کنیم چیزی به فکرمون نمیاد
    >
    >اما وقتی که می‌خوایم با دوستمون حرف بزنیم هیچ مشکلی نداریم!
    >
    >چقدر خنده داره
    >
    >که وقتی مسابقه ورزشی تیم محبوبمون به وقت اضافی می‌کشه لذت می‌بریم و از
    هیجان
    >
    >تو پوست خودمون نمی‌گنجیم اما وقتی مراسم دعا و نیایش طولانی‌تر از حدش می‌شه
    >
    >شکایت می‌کنیم و آزرده خاطر می‌شیم!
    >
    اینطورنیست؟

    عید شما هم مبارک
    ممنون به خاطر همه پست های زیباتون
    کــــــــــــــــآش
    میــــــــ..شد
    آدمــــــــــــــ……..
    گــــــآهی
    به اندازه ی نـیــآز، بمیـــــرد!!!

    بعد بلند شــــــود
    آهستــــه آهستــــــــه
    خــــــــآک هایش رآ بتکــــــــآند
    گردھآیش بمآند
    اگــــــــر دلش خوآست،
    برگردد به زنــــــــــدگی.
    دلش نخوآست،
    بخوآبــــــــــــــــد تا
    ابـــــــــــــــــــــــ د………….


    گاهی رفتن بهتر است.گاهی باید رفت.

    باید رفت تا بعضی چیز ها بماند.

    اگر نروی هر انچه ماندنیست خواهد رفت.

    اگر بروی شاید با دل پر بروی و اگر بمانی با دست خالی خواهی ماند.

    گاهی باید رفت و بعضی چیزها که بردنی ست با خود برد،

    مثل یاد،مثل خاطره ،مثل غرور،

    و انچه ماندنیست را جا گذاشت،مثل یاد،مثل خاطره،مثل لبخند.

    رفتنت ماندنی می شود وقتی که باید بروی،بروی.

    و ماندنت رفتنی میشود وقتی که نباید بمانی بمانی.

    برو و بگذار چیزی از تو بماند که نبودنت را گرانبها کند.

    برو وبگذار پیش ازاینکه رفتنت دردی بر دلی بنشاند،خاطره ای پر حسرت شود
    نخستین نگاه




    نخستین نگاهی ، که ما را به هم دوخت !

    نخستین سلامی ، که در جان ما شعله افروخت ،

    نخستین کلامی ، که دل های ما را

    به خوش آشنایی سپرد و

    به مهمانی عشق برد

    پر از مهر بودی

    پر از نور بودم

    همه شوق بودی

    همه شور بودم

    چه خوش لحظه هایی که ، دزدانه ، از هم

    نگاهی ربودیم و رازی نهفتیم !

    چه خوش لحظه هایی که "می خواهمت" را

    به شرم و خموشی – نگفتیم و گفتیم !

    دو آوای تنهای سرگشته بودیم ،

    رها، در گذرگاه هستی ،

    به سوی هم از دورها پر گشودیم

    چه خوش لحظه های که هم را شنیدیم

    چه خوش لحظه هایی که در هم وزیدم

    چه خوش لحظه هایی که در پرده ی عشق ،

    چو یک نغمه ی شاد ، با هم شکفتیم !

    من و تو چه دنیای پهناوری آفریدیم

    من وتو به سوی افق های نا آشنا پر کشیدیم

    من و تو، ندانسته ، دانسته ،

    رفتیم و رفتیم و رفتیم ،

    چنان شاد ، خوش ، گرم ، پویا

    که گفتی به سر منزل آرزوها رسیدیم !
    دلتنگی




    دیشب از دلتنگیت بغضی گلویم را شکست

    گریه ای شد بر فراز آرزوهایم نشست

    من نگاهت را کشیدم روی تاریخ غزل

    تا بماند یادی از روزی که بر قلبم نشست
    ماندن همیشه خوب نیست،

    رفتن هم همیشه بد نیست،

    گاهی رفتن بهتر است.گاهی باید رفت.

    باید رفت تا بعضی چیز ها بماند.

    اگر نروی هر انچه ماندنیست خواهد رفت.

    اگر بروی شاید با دل پر بروی و اگر بمانی با دست خالی خواهی ماند.

    گاهی باید رفت و بعضی چیزها که بردنی ست با خود برد،

    مثل یاد،مثل خاطره ،مثل غرور،

    و انچه ماندنیست را جا گذاشت،مثل یاد،مثل خاطره،مثل لبخند.

    رفتنت ماندنی می شود وقتی که باید بروی،بروی.

    و ماندنت رفتنی میشود وقتی که نباید بمانی بمانی.

    برو و بگذار چیزی از تو بماند که نبودنت را گرانبها کند.

    برو وبگذار پیش ازاینکه رفتنت دردی بر دلی بنشاند،خاطره ای پر حسرت شود
  • بارگذاری...
  • بارگذاری...
  • بارگذاری...
بالا