نمی مونم............میگم من احساساتم منجمده............نمی تونم بروزش بدم
میگم مثه یه کوه اتشفشان خاموشم.............فقط گاهی ازم بخار بلند میشه.........ولی هر اتشفشانی یه روزی فوران می کنه اونموقعس که احساسات من مثه مذاب هر دلی سر راهش برسه در خودش حل می کنه حتی اگه اون دل از سنگ باشه