وقتی نم نم می باره میگم خودشو گیر اورده داره جلف بازی در میاره خودنمایی کنه
وقتی تند تند می باره می گم الان تو دقیقه نوده دیر رسیده زود می خواد بره
وقتی سیل می باره می گم اخی طفلی کار از کار گذشتو نرسید واسه خودش عذا گرفته
وقتیم رعد میزنه میگم الهی بگردو دیدی چی شد اسمون عقده ای شده......داره همچین ناجور عقدشو وا می کنه
یه وقتاییم مثه اون روز که بت گفتم اخی همچین نجیبو معصوم می باره های عاشقش میشم دیوونم می کنه........اوووووووووف د نگو
من کم انرزیم........حس می کنم خیلی بی رمقم دلم می خواد یه 6ماه بخوابم پا نشم.........ا تابستون بدم میاد........عاشقه زمستونم
نو سرما سرزنده تر...............زندگی واسم زیبا تره
مثه اینکه ما بارونو این حرفا زادهو بزرگ شدیمااااااااا مگه میشه بدم بیاد من شیفته ی بارونم اونم مثه جوجو زیرش خیس بشم
چه کیفی داد چند روز پیش اخ از امتحان گندی که داده بودم تو راه خونه بودم که یه دفه سیل اومدو حسابی موش ابکشیدم کرد یه لحظه حس کردم از تمام غمام فارغ شدم اخه از شدت بارون دستگیرم شد اسمون دلش از من پر تر بود این شد که بابت غمای کوچیکه خودم خجالت کشیدمو بی خیال همشون شدم خندون رفتم طرف خونه
اونیکه که دوست رو فراموش کنه نه حرف رو.
به عنوان مثال....................مثال نمیخواد دیگه......................من حرف رو فراموش کردم(تازه فراموش نکردم بودم،فقط حواسم بهش نبود.) ولی شما دوست رو.