-
ممنون همکار !
ممنونم
مرسی دوستم
قربانت
به سلامت
بای...
زیبا بود...
خسیس یه لامپ بخر خوب
من رفتم
فعلا بای
اینقدر در مصرف برق صرفه جویی نکن
گر چه زندگی با درد و غم همراه است...
اما مسیر از شادمانی های بسیار نیز خالی نیست ...
اگر دنیای خود را فرو ریخته یافتی ...
تکه های سالم را بر گیر و براه ادامه بده ...
چون در پایان آرزوهایت را برآورده خواهی یافت ...
به یاد داشته باش که ...
در پایان همین فراز و فرودهاست که یکدیگر را توازن می بخشند .
بگذار اشکهایت جاری شوند ...
بگذار گل لبخند بر لبانت بشکفد ...
اما تسلیم ...هرگز... ! هرگز... !
به یاد آر که در تو نیرویی هست...
که نوید واقعیت یافتن رویاهایت را می دهد
حتی آن زمان که بسیار دور می نمایند...!
شادی من این است :
که تو شادی ای دوست...
یه روز تو تاکسی نشسته بودم که یه معتاد با سیگارش اومد تو ماشین جلو نشست
خانمی که عقب کنار من نشسته بود بعد از چند لحظه با ناراحتی گفت:
آقا اون سیگاری که میکشی 30درصدش به تو میرسه، 70درصدش به ما !
معتاده هم باهمون صدای خسته ، سیگارش رو از گوشه ی دهنش در اورد و گفت:
بیا خواهرم،بیا،توبکش تا 70درصدش به من برسه 30درصدشم به تو
[IMG][IMG][IMG][IMG][IMG][IMG]
مرسی عکست خیلی ارامش بخش بود
خوش سلیقه ای ها!
خوش تیپه!
چه جای خوبی نشسته!
این شکلکه واسه چی بود؟!
به به مرسی اقا محسن!
رفتی تو کار رومنس
دنیای ستاره شناسی دیگه ادمو میبره.....
ای کاش همیشه اسمون اینجوری بود
چقد خُشگله این عکس اخری مرررررررسی
میذارمش واسه پروفایلم!
سلام محسن جان
ممنون بابت متن زیبات
واااااااااااااااای خیلی خشنگن مرسی.......
ممنون برای شعر قشنگت...
سلام
ممنون
زیبا بود
مرسیییییییییی بابت عکس خگشلتون
ممنون بابت عکس.خیلی خوشگل بود.
گاهی دلت بهانه هایی می گیرد که خودت انگشت به دهان می مانی...
گاهی دلتنگی هایی داری که فقط باید فریادشان بزنی اما سکوت می کنی ...
گاهی پشیمانی از کرده و ناکرده ات...
گاهی دلت نمی خواهد دیروز را به یاد بیاوری انگیزه ای برای فردا نداری و حال هم که...
گاهی فقط دلت میخواهد زانو هایت را تنگ در آغوش بگیری و گوشه ای گوشه ترین گوشه ای...! که می شناسی بنشینی و"فقط" نگاه کنی...
گاهی چقدر دلت برای یک خیال راحت تنگ می شود...
گاهی دلگیری...شاید از خودت...شاید
بابا شرمنده میکنی خیلی قشنگن این چیزایی که مینویسی ممنون خیلی زیاد
پلک هایم توان دزدیدن نگاهت را ندارد! چشم هایم شرمسار از حضورت ،
خیـره به پاهایم که در لرزش دیدارت منتظـرسقوط هستند....
و من ، ترکیبی از این اجزا دل به سلامت دادم...! -
بارگذاری...
-
بارگذاری...
-
بارگذاری...
