سلام
مجتبي؟؟؟

امتحانم رو گند زدم

خيلييييييييييييي سخت بود

انقدر ناراحتم كه نگو.............
ديدي ديشب گفتم خراب ميكنم!!!!!!
اولين نفر برگم رو دادم انقدر ناراحت بودم كه نگو مدير گروهمون(استادمون) دنبالم اومد و كلي دعوام كرد و گفت بيا فقط هرچي سركلاس گفتم رو بنويس نگران هيچي نباش!!!
كم مونده بود گريه كنم .....

دوباره برگشتم برگم رو گرفتم و نشستم هرچي يادم ميومد رو نوشتم
استادمون خيليي هوام رو داشت انقدر حالم بد بود كه واسم آب قند آوردن!!!
آبروم رفت

استادمون گفت فقط بنويس نگران نباش يه جورايي گفت پاست ميكنم

هرچند دلم واسه خودم ميسوزه كه انقدر درس خوندم و آخرش اينطور شد

بچه ها گفتن همه بد دادن .......كلي هم دعوام كردن كه چرا بچه بازي درآوردم

ميرم خوابگاه.......