mohammad vaghei
پسندها
2,657

ارسال های پروفایل آخرین فعالیت ارسال ها درباره

  • مرسی آقای واقعی.
    تشکر فراوان.
    شما عموی من میشی؟؟؟؟؟؟

    شما که واسه من بستنی نمیخری گفتم من واستون آب پرتقال بگیرم
    شما چرا هیچوقت نیستین؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟:cry:
    روزتون مبارک:w30:.
    ببخشید دیر تبریک میگم آخه نبودم
    میلاد مرتضی اسدالله حیدر است
    جشن ولادت علی(ع) آن میر صفدر است
    زوجی برای فاطمه حق آفریده است
    این زاد روز همسر زهرای اطهر است






    عبدتون مبارک
    ولادت مولی الموحدین امیرالمومنین حیدر کرار شیر خدا مولود کعبه و فرا رسیدن روز مرد را

    خدمت شما تبریک و تهنیت عرض میکنم . . .:gol:

    باید فراموشت کنم
    چندیست تمرین میکنم
    من می توانم!
    می شود!آرام تلقین میکنم.
    حالم، نه، اصلآ خوب نیست...
    تا بعد بهتر می شود!!
    فکری برای ِ این دل ِ تنهای ِ غمگین میکنم.
    من می پذیرم رفته ای،و بر نمی گردی همین!
    خود را برای ِ درک این، صد بار تحسین میکنم.
    کم کم ز یادم می روی،
    این روزگار و رسم اوست!
    این جمله را با تلخی اشصد بار تضمین میکنم.
    باید فراموشت کنمچندیست تمرین میکنممن می توانم! می شود!آرام تلقین میکنم.حالم، نه، اصلآ خوب نیست...تا بعد بهتر می شود!!فکری برای ِ این دل ِ تنهای ِ غمگین میکنم.من می پذیرم رفته ای،و بر نمی گردی همین!خود را برای ِ درک این، صد بار تحسین میکنم.کم کم ز یادم می روی،این روزگار و رسم اوست!این جمله را با تلخی اشصد بار تضمین میکنم.
    از خــــــدا پرسیدم :
    وقت داری با من گفت وگو کنی؟
    خــــــدا لبخندی زد وپاسخ داد : زمان من بی نهایت است

    چه سوالاتی درذهن داری که دوست داری از من بپرسی؟
    من سوال کردم : چه چیزی در آدم ها شما رابیشتر متعجب می کند؟

    خــــــدا جواب داد : اینکه از دوران کودکی خود خسته می شوند وعجله دارند
    که زودتر بزرگ شوند ودوباره آرزوی این را دارند که روزی بچه شوند!
    اینکه سلامتی خود را به خاطر بدست آوردن پول از دست می دهند و
    سپس پول خود را خرج می کنند تا سلامتی از دست رفته رادوباره باز یابند!
    اینکه با نگرانی به آینده فکر می کنند وزمان حال خود را فراموش می کنند
    به گونه ای که نه در حال ونه در آینده زندگی می کنند.
    اینکه به گونه ای زندگی می کنند
    که گویی هرگز نخواهند مرد
    وبه گونهای می میرند که گویی هرگز نزیسته اند!
    ادمه------>
    دست خــــــــدا دست مرا در بر گرفت ومدتی به سکوت گذشت.
    سپس من سوال کردم : به عنوان پــــروردگار،
    دوست داری که بندگانت چه درسهایی در زندگی بیا موزند؟
    خـــدا پاسخ داد :
    اینـــــــکه یاد بگیرند ،
    نمی توانند کسی را وادار کنند تا به آنها عشق بورزد.
    بــــــــــــــــــــــــ ـلکه
    اجازه دهند خود مورد عشق ورزیدن واقع شوند.
    اینــــــــکه یاد بگیرند ،
    که خوب نیست خودشان را با دیگران مقایسه کنند.
    ایـــــــــــــــــــــــ ـــنکه
    بخشش را با تمرین بخشیدن یاد بگیرند.
    ایـــــــــــــــــــــــ ـــنکه
    رنجش خاطرعزیزانشان تنها ، چند لحظه زمان می برد
    ولی...
    سالیان سال زمان لازم باشد تا این زخم ها التیام یابند.
    اینکه یاد بـــــــــگیرند
    فرد غنی ، کسی نیست که بیشترین ها را دارد
    بــــــــــــــــــــــــ ـــلکه

    کسی است که نیازمند کمترین ها است ...!
    من به تنگ آمده ام از همه چیز.
    بگذارید هواری بزنم:آی..!
    چاره درد مرا باید این داد کند
    ار شما خفته چند
    چه کسی می آید با من فریاد کند؟
    همیشه یادمان باشد که زندگی پیمودن راهی برای رسیدن به خداست....و قدم هایمان باید طوری باشد که حتی دانه کشی زیر پایمان له نشود . .
  • بارگذاری...
  • بارگذاری...
  • بارگذاری...
بالا