سلام...وااای جگرشو برم عروسکمو:
-
بلهههههههههههههههههههههههه میشه
بخدا تو تاپیک نوشتم همه جیز میشه ولی فقط با موضوع هماهنگ باشه
بله با شما هستم گلم
من روبا کارد میکشیییییییییییی
دستت درد نکنه
گلم ازت دعوت کردم برای همکاری در تابلو باشگاهههه
دوست نداری
منو میکشییییییییی مثل اون ماهیه
خوبه والا
در راه هنر شهیدم کردنمون
سلام قربونت برم
خوبم
تو خوبی؟
برای تابلو نقاشی باشگاه تصویر نداشتی
بدو ببینمممممممممممممممممممم
منو بغل می کنین؟
بهم نخند و تو هم گریه کن به حالم که چه آسووووووووووون بهت دل باخت
گریه کن به حالم که جز با تو چاره ایی نداره
گریه کن به آدمها که به احساست میخندن
گریه کن به هر چه احساس که چه زود زیر پای معشوقه له میشه
گریه کن به هر چی دل که چه زود شکسته میشه
به حال من گریه کن
به من
در زندگیم دیگر کسی را دوست نخواهم داشت
برای اینکه در این بدن قلبم گم شده
هییییییییییییییی روزگار ای کاش مال خودم بودی تا ابد
اما حیف که بین ما خیلی فاصله هست
حاضرم برای بدست اوردنت هر کاری کنم اما حیف که میدونم مال من نیستی خنده داره نه ؟؟ تو هم بخند به احساسم
زندگی همین تا بوده همین بوده خواستن و نرسیدن ..... کاش......... بیخیال یه قول میدوم به زبونی که فقط تو میفهمی این جمله ی من یادت باشه
هییییییییییییییی روزگار ای کاش مال خودم بودی تا ابد
اما حیف که بین ما خیلی فاصله هست
حاضرم برای بدست اوردنت هر کاری کنم اما حیف که میدونم مال من نیستی خنده داره نه ؟؟ تو هم بخند به احساسم
زندگی همین تا بوده همین بوده خواستن و نرسیدن ..... کاش......... بیخیال یه قول میدوم به زبونی که فقط تو میفهمی این جمله ی من یادت باشه
هییییییییییییییی روزگار ای کاش مال خودم بودی تا ابد
اما حیف که بین ما خیلی فاصله هست
حاضرم برای بدست اوردنت هر کاری کنم اما حیف که میدونم مال من نیستی خنده داره نه ؟؟ تو هم بخند به احساسم
زندگی همین تا بوده همین بوده خواستن و نرسیدن ..... کاش......... بیخیال یه قول میدوم به زبونی که فقط تو میفهمی این جمله ی من یادت باشه
ﺍﺯ ﻗﻮﻝ ﻣﻦ ﺑﻪ...
ﺑﮕﻮﯾﯿﺪ
ﺗﻨﻬﺎ ﺍﺯ ﭘﺸﺖ ﭘﻨﺠﺮﻩ ﻫﺎﯼ ﮐﺪﺭ
ﺁﻣﺪﻥ ﺑﻬﺎﺭ ﺭﺍ ﺑﺸﻤﺎﺭﻧﺪ
ﺗﻬﯽﺗﺮ ﺍﺯ ﺧﺎﻧﻪﺍﯼ ﮐﻪ ﺗﺮﮐﺶ ﮔﻔﺘﻪﺍﻧﺪ
ﺗﻬﯽﺗﺮ ﺍﺯ ﺗﻪ ﻣﺎﻧﺪﻩﻫﺎﯼ ﯾﮏ ﺟﺸﻦ ﺑﺎﺷﮑﻮﻩ
ﺗﻬﯽﺗﺮ ﺍﺯ ﺩﺭﯼ ﻧﯿﻤﻪﺑﺎﺯ ﺭﻫﺎ ﺷﺪﻩ
ﺩﺳﺘﯽ ﮐﻪ ﺑﺮﺍﯼ ﮔﺮﻓﺘﻦ ﭼﯿﺰﯼ
ﺩﺭ ﻫﻮﺍ ﻣﻌﻄﻞ ﻣﺎﻧﺪﻩ
ﭘﺮﭼﻤﯽ ﭘﻮﺳﯿﺪﻩ
ﺭﻧﮓ ﻭ ﺭﻭ ﺭﻓﺘﻪ
ﮐﻬﻨﻪ
ﺑﻪ ﺭﻭﺯﻫﺎﯼ ﺭﻓﺘﻪ ﻧﮕﺎﻩ ﻣﯽﮐﻨﻢ
ﺑﻪ ﺭﻧﮓﻫﺎﯼ ﭘﺮﯾﺪﻩﯼ ﻋﮑﺲﻫﺎﯼ ﻗﺪﯾﻤﯽ
ﻭ ﺩﻫﺎﻧﯽ
ﮐﻪ ﻫﻨﻮﺯ ﺧﻨﺪﯾﺪﻥ ﺭﺍ ﺍﺯ ﯾﺎﺩ ﻧﺒﺮﺩﻩ ﺑﻮﺩ
ﺗﻬﯽﺗﺮ ﺍﺯ ﺧﺎﻧﻪﺍﯼ ﮐﻪ ﺗﺮﮐﺶ ﮔﻔﺘﻪﺍﻧﺪ
ﺗﻬﯽﺗﺮ ﺍﺯ ﺗﻪ ﻣﺎﻧﺪﻩﻫﺎﯼ ﯾﮏ ﺟﺸﻦ ﺑﺎﺷﮑﻮﻩ
ﺗﻬﯽﺗﺮ ﺍﺯ ﺩﺭﯼ ﻧﯿﻤﻪﺑﺎﺯ ﺭﻫﺎ ﺷﺪﻩ
ﺩﺳﺘﯽ ﮐﻪ ﺑﺮﺍﯼ ﮔﺮﻓﺘﻦ ﭼﯿﺰﯼ
ﺩﺭ ﻫﻮﺍ ﻣﻌﻄﻞ ﻣﺎﻧﺪﻩ
ﭘﺮﭼﻤﯽ ﭘﻮﺳﯿﺪﻩ
ﺭﻧﮓ ﻭ ﺭﻭ ﺭﻓﺘﻪ
ﮐﻬﻨﻪ
ﺑﻪ ﺭﻭﺯﻫﺎﯼ ﺭﻓﺘﻪ ﻧﮕﺎﻩ ﻣﯽﮐﻨﻢ
ﺑﻪ ﺭﻧﮓﻫﺎﯼ ﭘﺮﯾﺪﻩﯼ ﻋﮑﺲﻫﺎﯼ ﻗﺪﯾﻤﯽ
ﻭ ﺩﻫﺎﻧﯽ
ﮐﻪ ﻫﻨﻮﺯ ﺧﻨﺪﯾﺪﻥ ﺭﺍ ﺍﺯ ﯾﺎﺩ ﻧﺒﺮﺩﻩ ﺑﻮﺩ
ﺳﺘﻮﻥ
ﻫﺮ ﭼﻨﺪ ﺍﺳﺘﻮﺍﺭ
ﺧﺎﻧﻪ
ﺳﺮﺍﻧﺠﺎﻡ ﻓﺮﻭ ﻣﯽﺭﯾﺰﺩ
ﺻﺪﺍﻫﺎ
ﺩﺭ ﺭﻭﺯﻫﺎﯼ ﺗﺎﺯﻩ ﭼﻮﻥ ﺍﻧﮕﻮﺭ
ﻭ ﮔﻠﺪﺍﻧﯽ ﮐﻪ ﻗﺪﯾﻤﯽ ﺗﺮ ﺍﺳﺖ
ﺑﺮ ﻧﮕﺎﻩ ﺧﻮﯾﺶ ﺑﮕﻮ ﺑﯿﻔﺰﺍﯾﯿﻢ
ﺍﯾﻦ ﺭﺍ ﮐﻪ
ﺍﺯ ﮔﺮﻣﯽ ﻧﺎﻥ ﺣﺘﺎ
ﺑﯽ ﺗﻔﺎﻭﺕ ﻧﮕﺬﺭﯾﻢ
ﭼﻮﻥ ﺗﺒﺴﻢ ﮐﻮﺩﮎ ﺑﻪ ﺧﻮﺍﺏ
ﮐﻪ ﺩﻧﺒﺎﻝ ﻋﻠﺖ ﻧﻤﯽ ﺭﻭﻧﺪ ﻭ
ﺁﻫﺴﺘﻪ ﺁﻩ ﻣﯽ ﮐﺸﻨﺪ
ﺷﮑﻮﻓﻪ ﻫﺎﯾﯽ ﺭﺍ ﺑﻪ ﺧﺎﻃﺮ ﺑﯿﺎﻭﺭﯾﺪ
ﮐﻪ ﺩﺭ ﺧﻮﺍﺏ ﻣﯿﻮﻩ ﺩﯾﻮﺍﻧﻪ ﻣﯽ ﺷﻮﻧﺪ
ﻭ ﻫﯿﭻ ﮐﺎﺭﯼ ﻫﻢ ﺍﺯ ﻣﺎ ﺳﺎﺧﺘﻪ ﻧﯿﺴﺖ
ﻭ ﮊﻭﻟﯿﺪﮔﺎﻧﯽ ﮐﻪ ﺧﺼﻠﺖ ﮐﻮﻫﯽ ﺧﻮﯾﺶ ﻣﯽ ﺑﺎﺯﻧﺪ
ﮐﻪ ﺩﺭ ﺍﻣﺘﺪﺍﺩ ﮔﺮﯾﻪ ﻫﺎﯼ ﺷﺎﻥ
ﺑﻪ ﺟﺎﯼ ﺁﻧﮑﻪ ﺳﺒﮏ ﺗﺮ ﺷﻮﻧﺪ
ﺳﺮﺍﻍ ﻣﺮﮒ ﺭﺍ ﺑﮕﯿﺮﻧﺪ ﻭ ﺧﻮﺭﺷﯿﺪﻫﺎ
بعضـی وقتـــھا . . . دنبال یکـــ کلـید" Shift " میگردمــ . . . .براے دیدن اون روے آدمـھــا !
مـن اگــر روزی هم از تــو بگذرم ، از رئیــس آن کــارخــانِـه ای کـِـه هِمچنـــان بــِه تـــولیــد عطـــری کـِــه تـــو مــی زد ی
اِدامـــهِ مــی دهـــد ،
نــَـــخـــــواهـم گُــــذشــــــت
ممنونم عزیز دلم
لطف داری گلم
ﻧﯿﻤﻪ ﺷﺐ
ﺻﺪﺍﯼ ﻧﻔﺴﺖ ﻣﯽﺁﯾﺪ
ﺑﺮﻣﯽﮔﺮﺩﻡ ﺳﻤﺖ ﺗﻮ
«ﺁﺏ ﻣﯽﺧﻮﺍﻫﯽ؟»
ﭼﻪ ﺧﯿﺎﻝﻫﺎ ﻣﯽﮐﻨﻢ
ﻣﮕﺮ ﺗﺎﺭﯾﮑﯽ ﺁﺏ ﻣﯽﺧﻮﺭﺩ
ﻣﯽﮔﻮﯾﯽ ﺑﻠﻪ
ﺷﺎﯾﺪ ﺁﻭﺍﺯ ﺷﻮﺭﺑﺨﺘﺎﻥ ﺭﺍ ﺷﻨﯿﺪﯼ ﮐﻪ ﺧﻨﺪﻩ ﺍﺯ ﻟﺒﺎﻧﺖ ﮔﺮﯾﺨﺖ
ﺑﺸﺎﺭﺕ ﺩﻫﻨﺪﮔﺎﻥ ﺩﺳﺖ ﺗﮑﺎﻥ ﺩﺍﺩﻧﺪ ﻭ ﺗﻮ ﺩﺭ ﻣﯿﺎﻥ ﺷﯿﻬﻪ ﺍﺳﺒﺎﻥ ﮔﻢ ﺷﺪﯼ
ﺁﻩ ﭼﻪ ﮔﻮﺍﺭﺍ!
ﻧﻤﯽ ﺩﺍﻧﺴﺘﯽ ﻫﯿﭻ ﺳﻼﺣﯽ ﺑﺎ ﺧﻮﺩ ﺻﻠﺢ ﺑﻪ ﺍﺭﻣﻐﺎﻥ ﻧﻤﯽ ﺁﻭﺭﺩ
سلام عزیزم منم دوس دارم میبوسمت بوسسسسس
زندگی چون کودکی تنهاست:
ساده وغمناک!
اشک سردی همچون مروارید
می دود در جام چشمانش،
می چکد بر خاک،
سادگی در چهره اش پیداست!
گاه یک لبخند
می دمد در آسمان گونه هایش گرم،
می شکوفد در بنا گوشش
غنچه آزرم.
گاه ابر تیره اندوه
بر جبینش میگشد دامن
سر فرو می اورد نا شاد،
چون نهاهی نرم و نازک تن
در گذار باد -
بارگذاری...
-
بارگذاری...
-
بارگذاری...