sarang saman
پسندها
103

ارسال های پروفایل آخرین فعالیت ارسال ها درباره

  • salam duste man....khubin?
    khahesh mikonam manam az paiam haie zibatun mamnunam:smile:
    باید کسی باشد ولی نیست...................ﻫﻤﯿﺸﻪ ﺑﺎﯾﺪ ﯾﮏ ﮐﺴﯽ ﺑﺎﺷﺪﮐﻪ ﻣﻌﻨﯽ ﺳﻪﻧﻘﻄﻪﻫﺎﯼ ﺍﻧﺘﻬﺎﯼ ﺟﻤﻠﻪﻫﺎﯾﺖ ﺭﺍ ﺑﻔﻬﻤﺪ...
    ﻫﻤﯿﺸﻪ ﺑﺎﯾﺪ ﮐﺴﯽ ﺑﺎﺷﺪ ﺗﺎ ﺑﻐﺾﻫﺎﯾﺖ ﺭﺍ ﻗﺒﻞﺍﺯ ﻟﺮﺯﯾﺪﻥ ﭼﺎﻧﻪﺍﺕ ﺑﻔﻬﻤﺪ...
    ﺑﺎﯾﺪ ﮐﺴﯽ ﺑﺎﺷﺪ ﮐﻪ ﻭﻗﺘﯽ ﺻﺪﺍﯾﺖ ﻟﺮﺯﯾﺪﺑﻔﻬﻤﺪ...
    ﮐﻪ ﺍﮔﺮ ﺳﮑﻮﺕ ﮐﺮﺩﯼ،ﺑﻔﻬﻤﺪ...
    ﺑﺎﯾﺪ ﮐﺴﯽ ﺑﺎﺷﺪ ﮐﻪ ﺍﮔﺮ ﺑﻬﺎﻧﻪﮔﯿﺮ ﺷﺪﯼﺑﻔﻬﻤﺪ...
    ﺑﺎﯾﺪ ﮐﺴﯽ ﺑﺎﺷﺪ ﮐﻪ ﺍﮔﺮ ﺳﺮﺩﺭﺩ ﺭﺍ ﺑﻬﺎﻧﻪ ﺁﻭﺭﺩﯼﺑﺮﺍﯼ ﺭﻓﺘﻦ، ﻧﺒﻮﺩﻥ ﺑﻔﻬﻤﺪ...
    ﺑﻔﻬﻤﺪ ﮐﻪ ﺩﺭﺩ ﺩﺍﺭﯼ...
    ﺑﻔﻬﻤﺪ ﮐﻪ ﺯﻧﺪﮔﯽ ﺩﺭﺩ ﺩﺍﺭﺩ...
    ﺑﻔﻬﻤﺪ ﮐﻪ ﺩﻟﮕﯿﺮﯼ...
    ﺑﻔﻬﻤﺪ ﮐﻪ ﺩﻟﺖ ﺑﺮﺍﯼ ﭼﯿﺰﻫﺎﯼ ﮐﻮﭼﮏ ﺗﻨﮓ ﺷﺪﻩ...
    ﺑﻔﻬﻤﺪ ﮐﻪ ﺩﻟﺖ ﺑﺮﺍﯼ ﺭﺍﻩ ﺭﻓﺘﻦ،ﺑﺮﺍﯼ ﺩﻭﯾﺪﻥ،ﺗﻨﮓ ﺷﺪﻩ. . .
    ﺁﺭﯼ ﻫﻤﯿﺸﻪ ﺑﺎﯾﺪ ﮐﺴﯽ ﺑﺎﺷﺪ..
    ولی...ولی..افسوس...
    ...خاطرمان باشدیادهم باشیم شاید سالها بعد درگذرجاده ها بی تفاوت ازکنارهم بگذریم وبگوییم ان غریبه چقدر شبیه خاطراتم بود [IMG][IMG]
    یادمان باشد اگر خاطرمان تنها شد طلب عشق را زهر بی سرو پایی نکنیم
    سیبردشد شبیه رهگذری باد ازدرخت ارام سیب کوچکی افتاد از درخت
    افتاد پیش پای تو با اشتیاق گفت
    ای روستای شعرتو اباد از درخت
    امسال عشق سهم مرا داد ازبهار
    ایا بهار سهم تورا داد ازدرخت؟
    امشب دلم شبیه همان سیب تازه است

    سیبی که چید حضرت فرهاد ازدرخت
    کی می شود که سیب غریب نگاه من
    بادست تو شود ازاد از درخت
    چشمان مهربان تو پر باد ازبهار
    همواره رهگذر تو پر باد ازدرخت
    امروز امدی که خداحافظی کنی
    ارام سیب کوچکی افتاد از درخت
    چقدر سخته ...چقدر سخته تو خیالت ساعت ها باهاش حرف یزنی ولی وقتی دیدیش هیچ چیزی نتونی بهش بگی...چقدر سخته وقتی دونه های اشک گونه هاتو خیس کنه اما مجبور باشی بخندی تا نفهمه که دوسش داری... چقدر سخته گل ارزوهات رو تو باغ دیگه ای ببینی وهزار بار تو خودت بشکنی و اروم زیر لب بگی:گل من باغچه ی نو مبارک[IMG]
    چقدر سخته وقتی پشتت بهشه دونه های اشک گونه هاتو خیس کنه اما مجبور بشی بخندی تا نفهمه هنوز دوسش داری
    چقدر سخته دلت بخواد سرتو باز به دیواری بکوبی که یه بار زیر اوار غرورش همه وجودت له شد
    چقدر سخته تو چشمای کسی که به عشقت پشت کرد خیره بشی و به جای اینکه قلبت پراز کینه و نفرت باشه در نهایت سکوت فریاد بزنی دوست دارم
    سنام بابا سالنگ چطولیییییییییییییییی؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
    چه شعلای گسنگیییییییییییییییییییییییی
    درم باست تنک کلده بوووووووووووووووود
    همیشه یادمان باشد که زندگی پیمودن راهی برای رسیدن به خداست
    و قدم هایمان باید طوری باشد که حتی دانه کشی زیر پایمان له نشود . . .
    برای آنان که مفهوم پرواز را نمیفهمند ، هر چه بیشتر اوج بگیری کوچکتر میشوی . . .
    از انسانها غمی به دل نگیر؛ زیرا خود نیز غمگین اند؛
    با آنکه تنهایند ولی از خود میگریزند زیرا به خود و به عشق خود و به حقیقت خود شک دارند؛ پس دوستشان بدار اگر چه دوستت نداشته باشند . . .
    هیچ گاه از دوست داشتن انصراف نده ، حتی اگه بهت دروغ گفت بازم بهش فرصت جبران را بده . . .
    همیشه یادمان باشد که زندگی پیمودن راهی برای رسیدن به خداست
    و قدم هایمان باید طوری باشد که حتی دانه کشی زیر پایمان له نشود . . .
    رهایی


    گاهی برای رهایی ؟ سفر باید کرد ...


    گاهی برای تنهایی ؟ در جمع باید بود ...


    گاهی برای عشق ؟ دوست فقط باید داشت ...


    گاهی برای بودن ؟باید رفت ...


    گاهی برای ماندن؟باید تحمل کرد...


    عشق یعنی نرسیدن !


    گاهی برای عاشق شدن؟ فقط باید دوست داشت...


    گاهی برای زندگی کردن؟کمی باید مرد...
    نازنینا! نگرانت نکنم


    دل به سوی دگرانت نکنم!


    مرغ بشکسته پرت من بودم


    آنکه آمد به برت من بودم


    اشک من بر سر مژگان تو بود


    ((روح)) من بود که ((مهمان)) تو بود!
    چشم‌هایم را می‌بندم
    ظاهر می‌شوی.
    پُشتِ پلک‌هام مگر
    اتاقِ ظهورِ عکس‌های توست؟!
    آرام بخواب...!


    گوسفندان را چوپانشان دارد می درد، به نام تو...!


    آرام بخواب....!


    ((گرگ برای خودش شرافتی دارد))


    حالا که انسان دردنده شده است...
    مــــــن نمــــــاز آیات می خـوانـــــم هــــــــــراس ندیــــــــدنت را..
    خيانت قشنگي بود
    تهيه کننده : دوست خودم
    کارگردان : عشقم
    بعضی ها گریه نمی کنند ....
    اما از چشم هایشان معلوم است که.....
    اشکی به بزرگی یک سکوت......
    گوشه ی چشمشان به کمین نشسته ......
    آقا
    هی آقا
    آورده ام شناسنامه ام را
    به صفحه آخرش
    یکی دو برگ اضافه کنید
    ... در این روزهائی که اینهمه می میریم
    احتیاط
    شرط عقل است.
    گذشـته ی من گـذشت !
    حتی می توانم بگویم درگذشت !
    و من برایش ماهها و روزهـــا سوگواری و سکوت کردم !
    خـــاطراتم را زیر و رو کردم و ای کاشهای فـراوان گفتــم !
    ولی دیگـــــــر بـس است!
    من به آرزوی های شیرینم می اندیشم ..
    من به شـــروعی دیگـــــر می اندیشــم ...
    خسته ام ...!
    خسته نبودنت ...!
    خسته از روزهایی که بی تو شب میشود و شبهایی که باز هم بی تو میگذرد
    تا که طلوعی و غروبی دیگر بیایند
    و باز هم گذر زمانها که بی تو میگذرد ...!
    میگذرد ...! میگذرد و باز هم میگذرد
    چِـه کلمـِـه مظلــومــی استــــ


    قٍسمت


    تَمــــام ِ تَقصــیرهـــای مــا را


    بـِـه عُهــده مــی گیـــرَد..
  • بارگذاری...
  • بارگذاری...
  • بارگذاری...
بالا