Seti.Star
پسندها
2,829

ارسال های پروفایل آخرین فعالیت ارسال ها درباره

  • مرسی عزیزم اخه باید همشو بخونم ببینم کدوما رو نداره که بهت بگم
    بازم مرسیی :)
    مرسی فدات میدونم اومد ولی الان میلم باز نمیشه
    دستت درد نکنه
    سلام مرسی ستی جون افسردگی گرفته بودم معماری اسلامی و چجوری بخونم خیلی اصطلاح داره :)
    فعلا اونایی و که میخواستم داشت خدا کنه بقیه اشم داشته باشه مرسییی
    slam
    اره عزیزم واقعا جمله که فرستادی واقعی بود
    آدم ها همه می پندارند که زنده اند؛

    برای آنها تنها نشانه ی حیات؛

    بخار گرم نفس هایشان است!

    کسی از کسی نمی پرسد : آهای فلانی!

    از خانه ی دلت چه خبر؟! گرم است؟ چراغش نوری دارد هنوز؟ ...
    شرمنده به خدا...خیلی خیلی درگیرم...
    ایشاا...بعدترم
    ممنون:redface:

    صندوقت پراست.....
    سلام ؛

    چه جالب ؛ پیامهامون همزمان شد :دی

    مرسی ستاره جان ؛

    سپاس از محبتت ..:gol:
    میخواهم برگردم ب دوران کودکی....ان زمانها ک بدر تنها قهرمان بود...عشق تنها در اغوش مادر خلاصه میشد...بالاترین نقطه ی زمین شانه های بدر بود...تنها دردم زانو های زخمی ام بودند...تنها چیزی ک میشکست اسباب بازی هایم بود...و معنای خداحافظ تا فردا بود
    سلام خانم مهندس:gol:
    سپاسگزارم از عکسی که واسم فرستادین ولی گویا پرشین بلاگ شده!
    سپاس:gol:
    سلام خانم مهندس:gol:
    سپاسگزارم از عکسی که واسم فرستادین ولی گویا پرشین بلاگ شده!
    سپاس:gol:

    رفتم بررسی کردم ؛

    همه ی عکسها باز میشه و هیچ مشکلی نداره ؛

    فکر کنم که اشتباه کردی .
    .
    :gol:
    مهندسی :)زنانی ک ایرانی بودند... ;)پیامبری همیشه در همین نزدیکی ست... :gol::gol:
    دهانت را می بویند

    مبادا که گفته باشی دوستت دارم
    دلت را می پویند

    مبادا شعله ای در آن نهان باشد
    روزگار غریبی ست نازنین

    و عشق را کنار تیرک راه بند
    تازیانه می زنند
    عشق را در پستوی خانه نهان باید کرد
    در این بن بست کج و پیچ سرما
    آتش را به سوختبار سرود و شعر فروزان می دارند

    به اندیشیدن خطر مکن

    روزگار غریبی ست نازنین
    آنکه بر در می کوبد شباهنگام
    به کشتن چراغ آمده است
    نور را در پستوی خانه نهان باید کرد

    آنک قصابانند بر گذر گاه ها مستقر با کنده و ساطوری خون آلود
    روزگار غريبي ست نازنين

    و تبسم را بر لب ها جراحی می کنند و ترانه را بر دهان
    شوق را در پستوی خانه نهان باید کرد
    کباب قناری به آتش سوسن و یاس
    روزگار غریبی ست نازنین
    ابلیس پیروز است

    سور عزای ما را بر سفر نشسته است

    خدا را در پستوی خانه نهان باید کرد

    شاملو
  • بارگذاری...
  • بارگذاری...
  • بارگذاری...
بالا