قصه ام دیگر زنگار گرفت:
با نفس های شبم پیوندی است.
پرتوی لغزد اگر بر لب او،
گویدم دل: هوس لبخندی است.
خیره چشمانشبا من گوید:
کو چراغی که فروزد دل ما؟
هر که افسرد به جان، با من گفت:
آتشی کو که بسوزد دل ما؟
خشت می افتد از این دیوار.
رنج بیهوده نگهبانش برد.
دست باید نرود سوی کلنگ،
سیل اگر آمد آسانش برد.
باد نمناک زمان میگذرد،
رنگ می ریزد از پیکر ما.
خانه را نقش فساد است به سقف،
سرنگون خواهد شد بر سر ما.
گاه میلرزد با روی سکوت:
غولها سر به زمین می سایند.
پای در پیش مبادا بنهید،
چشم ها در ره شب می پایند!
تکیه گاهم اگر امشب لرزید،
بایدم دست به دیوار گرفت.
با نفس های شبم پیوندی است:
قصه ام دیگر زنگار گرفت.
سلام ، یه تاپیک تو قسمت کارشناسی ارشد زدم ،مشاوره انتخاب رشته آزمون سراسری 91 ممنون میشم یه نگاهی بندازید اگه اشکالی داشت ( چه تو عنوان و چه ... ) بگید .
مرسي مرسي مرسي صديق جان...چه عكسهاي قشنگي....من عاشق غروب آفتابم...
عكس اون شيره هم خيلي خوشگل بود فكركنم شاه شير و سينبا باشن...:lol:
دست گلت درد نكنه رفيق....هميشه شاد باشي و سربلند.[IMG]