mani24
پسندها
36,493

ارسال های پروفایل آخرین فعالیت ارسال ها درباره

  • سلام دوست عزیز ممنون بابت شعرهای قشنگتون
    امیدوارم همیشه سرزنده و شاد و با امید فراوان زندگی کنید
    چقدر دلم برايت تنگ شده
    آنقدر که فقط نام زيباي تو در آن جاي مي گيرد
    عزيز من ، قلب من
    اي کاش مي شد اشک هاي طوفاني ام را قطره قطره جمع کرد
    تا تو در درياي غم آلود آن غروب چشمانم را نظاره کني
    اي کاش مي شد فقط يک بار
    فرياد بزنم
    دوستت دارم
    و تو صدايم را مي شنيدي
    نمي دانم چطور ، کجا و چگونه بايد به تو برسم؟
    اي کاش به جاي عکس زيبايت
    وجود نازنينت پيش رويم بود
    و حرف هاي نا گفته ام را مي شنيدی
    به راستي که تو اولين عشق راستينم هستي
    شايد در گذشته هرگز اينچنين عاشق نشده بودم
    اما؛
    حال خوب مي دانم که فقط با شنيدن نام زيبايت
    چشمانم بي اختيار مي بارد
    اي اميد آخرينم
    بدان که هر روز ، هر ساعت و هر لحظه
    به در گاه آفريدگار تو دعا مي کنم
    تا فقط يک بار بتوانم
    چشمانم را زنداني نگاهت کنم
    بگذار اعتراف کنم که بدجور دلم برایت تنگ شده

    فکر نکن بی وفا هستم ، دلم از سنگ نشده...

    اعتراف میکنم اینک در حسرت روزهای شیرین با تو بودنم

    باور نمیکنم اینک بی توام

    کاش میشد دوباره بیایی و یک لحظه دستهایم را بگیری

    کاش میشد دوباره بیایی و لحظه ای مرا ببینی

    تا دوباره به چشمهایت خیره شوم ،

    تا بر همه غم و غصه های بی تو بودن چیره شوم...

    کاش میشد دوباره بیایی و لحظه ای نگاهت کنم ، با چشمهایم نازت کنم

    در حسرت چشمهایت هستم ،

    چشمهایی که همیشه با دیدنش دنیایم عاشقانه میشد

    بگذار اعتراف کنم که بدجور دلم هوایت را کرده

    در حسرت گرمی دستهایت ، تا کی باید خیره شوم به عکسهایت ،

    هنوز هم عاشقم ، عاشق آن بهانه هایت...

    هنوز هم بند کفش هایم بهانه ی تورامیگیرند عطر دست های تورا میخواهند بی بهانه باز میشوند

    وسعی میکنند نگذارند راه برم می پیچیند به پاهایم وبهانه ی تورا میگیرند
    کاش که بودی .....
    قسم خورده بودم هرگز خود را فراموش مکنم

    عهد بسته بودم که تنها خود را به خاطر خود دوست داشته باشم


    چشمان خویش را در برابر هیچ چشم دیگری نگشایم وتنها با خود اندیشه کنم


    اما تو آمدی وسوگند مرا شکستی


    چشمانم را در برابر چشمانت گشودم عهد خویش را فراموش کردم


    وخود را به خاطر تو فراموش کردم باخود اندیشیدم فقط برای تو


    نمیدانی با من چه کردی سراسر وجودم را از من گرفتی

    دیگر توانی برایم نمانده جز تنها عشق ابدی تو


    آمدی وبا آمدنت برای همیشه شکستم صدایم زدی وهمراه صدایت درخود محوشدم


    باورم باورتو بود وبودنم بودن تو

    دوستت دارم
    یاد دارم هر زمان که با دوریت یارای پیکارم نبود

    چشمها می بستم

    در خیالم با دو بال خویشتن

    سوی تو پر میزدم

    اوج پرواز خیالم بی افق بود

    مرزهای بسته ی هفت آسمان را می گشود

    کاش می دانستی

    چشم من از باز بودن خسته است

    کاش می دانستی

    من به چشم بسته از آن آسمانها میگذشتم

    تا بدان جا رسیدم

    کز خودم چیزی نبود

    هرچه هم بود از تو بود

    در من این حال غریب لحظه لحظه اوج و شدت میگرفت

    وقت و لحظه معنی خود را نداشت

    در من امید نگاه عاشقانه اوج میافت

    اما در خیال خام خود بودم...

    نمیدانستم

    دست تقدیر برایم چه نوشت!

    و از آن روز دگر

    غصه آن عشق نافرجام در من مانده است

    و از آن لحظه فقط

    اشکها یار وفادار منند

    درک من از عشق این شد

    که اگرخاطرت با رفتنم آسوده است من میروم....
    عادت نکرده ام هنوز ...

    خیال می کنم

    روزی باز می گردی

    آرام از پشت سر می آیی،

    مرا که به انتهای خیابان خیره شده ام

    دوباره به نام کوچک صدا می زنی و

    عمر تنهایی ام به پایان می رسد...
    اینجا من هستم؛ سکوتی محض

    سکوتی شکسته و درهم بخاطر هر روز ندیدن تو

    اینجا من هستم ؛ تهی از زندگی و روزمره‌گی

    خالی‌تر از همیشه؛ با کلافی درهم و پیچ در پیچ

    معنی سکوتم را با چشمانم برایت بارها فرستاده‌ام

    اینجا من هستم با آوازی که هرگز نشنیدی

    من هستم و سازی مبهم

    اینجا من مانده ام تنها در پس اندوه صدای کهنه سازم

    من هستم و یکرنگی شکسته‌ام

    اینجا در شهری دور من مانده‌ام به انتظار هر لحظه که میایی

    در شهری خاک گرفته و غروبی تنگ

    من هستم سیمایی شکسته‌تر از همیشه

    اینجا من هستم و خیال همیشگی چشمان مشکی
    چه خوش خیال است ....

    فاصله را میگویم ، به خیالش تو را از من دور کرده

    نمیداند جای تو امن است ، اینجا در میان دل من ....!
    تو ستاره ای هستی در آسمان دلم که هیچگاه خاموش نمیشوی

    تو خاطره ای هستی ماندگار در دفتر دلم که فراموش نمیشوی

    همیشه تو را در میان قلبم میفشارم تا حس کنی

    تپشهای قلبی را که یک نفس عاشقانه برایت میتپد

    از وقتی آمدی بی خیال تمام غمهای دنیا شدم

    و تو چه عاشقانه شاد کردی خانه قلبم را

    از وقتی آمدی گرم نگه داشتی همیشه آغوشم را ،

    عطر تنت پیچیده فضای عاشقانه دلم را

    همیشه پرتو عشق تو در نگاهم میتابد ، همیشه دلم به داشتن تو می بالد،

    دستانم دستان را میخواهد و اینجاست که گلویم ترانه فریاد عشق تو را میخواند

    چون همین گونه مرا عاشق خودت کردی ،

    همینگونه مرا اسیر عشق و محبتهایت کردی

    از وقتی آمدی ،آمدنت برایم یک حادثه شیرین در زندگی ام بود،

    نگاهم مال تو هست ، دلم گرفتار تو است ،

    من تو را دارم و به هیچکس جز تو نمی اندیشم

    مال من هستی و همین است که من زنده هستم ،

    در قلبم هستی همین است که همیشه شاد هستم
    گفتند ستاره ها را نمی توان چید...

    آنان که باور کردند حتی دستی برای چیدن ستاره ها دراز نکردند...

    اما...

    اما باور کن...

    که من به سوی دورترین ستاره ها دست یافتم و با این که دستانم تهی ماند...

    چشمانم لبریز ستاره شد......
    کي بود که با اشکاي تو يه اسمون ستاره ساخت

    کي بود که به نگاه تو دلش رو عاشقونه باخت

    کي بود که با نگاه تو خواب و خيال عشق و ديد

    کي بود که تنها واسه تو از همه دنيا دل بريد

    نگو کي بود کجايي بوداونکه برات ديوونه بود

    رو خط به خط زندگيش از عشق تو نشونه بود

    من بودم اونکه دلشوساده به پاي تو گذاشت

    اونکه واسش بودن تو به غير غم چيزي نداشت

    من بودم اونکه دل اخر عشق تورو خوند

    اونکه به جاي عاشقي حسرتشو به دل نشوند

    حسرت دوست داشتن تو هميشگي بوده و هست

    کاش ميرسيد به گوش تو صداي قلبي که شکست
    روياي شب هاي نابم پر اسم تو كتابم

    ياد تو هميشه با من اگه بيدارم يا خوابم

    اگه تو نموني با من روزهاي من تيره ميشه

    ولي شب هام ميشه روشن اگه تو باشي هميشه

    توي خوابت مي نشينم تا خوابي ديگه نبيني

    روياي خوابت ميشم تا خواب آشفته نبيني

    حرف شب هاي دلم روزهاي بودنم تويي

    رمز شادي هاي روز وخواب هاي خوبم تويي

    ديدنت شادي مي ريزه توي رگ هاي تنم

    با تو من عاشق زندگي ,هميشه بودنم

    با تو من پري قصه هاي عاشقا مي شم

    بي تو آواره ي دشت و بلم و دريا مي شم

    با تو روشن چون تولد با تو شادم واسه بودن

    بي تو من سايه ي يك درد, سايه ي غم نبودن

    با تو من خود سجودم پاي عشق آسموني

    مي توني بتم تو باشي اگه تو با من بموني

    بي تو من سردي يك اشك روي گونه ي تكيده

    با تو من گرمي شوقم وقتي مي دمه سپيده
    من از تو همین یه عکسو دارم

    ولی از عکستم توقع دارم

    مثه خودت پشینه پای حرفام

    بفهمه من چه قدر این روزا تنهام

    مگه خودت نگفتی بر میگردم

    ببین چه قدر واسه تو گریه کردم

    آخه کجارو دنبالت بگردم

    من از تو این یه عکسو کادو دارم دیگه چه فرقی داره قهر یا آشتی

    چه قدر دلم برات تنگ میشه هر روز تو از خودت برام یه عکس گذاشتی

    دل من که براش فرقی نداره که این توییو عکسای تو دستاش

    داره با اینا سر میکنه هر روز به عشق اینکه زنده بودی ای کاش

    تو نمیدونی وقتی که نبودی با نبود تو من چه چوری ساختم
    من از تو همین یه عکسو دارم

    ولی از عکستم توقع دارم

    مثه خودت پشینه پای حرفام

    بفهمه من چه قدر این روزا تنهام

    مگه خودت نگفتی بر میگردم

    ببین چه قدر واسه تو گریه کردم

    آخه کجارو دنبالت بگردم

    من از تو این یه عکسو کادو دارم دیگه چه فرقی داره قهر یا آشتی

    چه قدر دلم برات تنگ میشه هر روز تو از خودت برام یه عکس گذاشتی

    دل من که براش فرقی نداره که این توییو عکسای تو دستاش

    داره با اینا سر میکنه هر روز به عشق اینکه زنده بودی ای کاش

    تو نمیدونی وقتی که نبودی با نبود تو من چه چوری ساختم
    من از تو همین یه عکسو دارم

    ولی از عکستم توقع دارم

    مثه خودت پشینه پای حرفام

    بفهمه من چه قدر این روزا تنهام

    مگه خودت نگفتی بر میگردم

    ببین چه قدر واسه تو گریه کردم

    آخه کجارو دنبالت بگردم

    من از تو این یه عکسو کادو دارم دیگه چه فرقی داره قهر یا آشتی

    چه قدر دلم برات تنگ میشه هر روز تو از خودت برام یه عکس گذاشتی

    دل من که براش فرقی نداره که این توییو عکسای تو دستاش

    داره با اینا سر میکنه هر روز به عشق اینکه زنده بودی ای کاش

    تو نمیدونی وقتی که نبودی با نبود تو من چه چوری ساختم
    من از تو همین یه عکسو دارم

    ولی از عکستم توقع دارم

    مثه خودت پشینه پای حرفام

    بفهمه من چه قدر این روزا تنهام

    مگه خودت نگفتی بر میگردم

    ببین چه قدر واسه تو گریه کردم

    آخه کجارو دنبالت بگردم

    من از تو این یه عکسو کادو دارم دیگه چه فرقی داره قهر یا آشتی

    چه قدر دلم برات تنگ میشه هر روز تو از خودت برام یه عکس گذاشتی

    دل من که براش فرقی نداره که این توییو عکسای تو دستاش

    داره با اینا سر میکنه هر روز به عشق اینکه زنده بودی ای کاش

    تو نمیدونی وقتی که نبودی با نبود تو من چه چوری ساختم
    من از تو همین یه عکسو دارم

    ولی از عکستم توقع دارم

    مثه خودت پشینه پای حرفام

    بفهمه من چه قدر این روزا تنهام

    مگه خودت نگفتی بر میگردم

    ببین چه قدر واسه تو گریه کردم

    آخه کجارو دنبالت بگردم

    من از تو این یه عکسو کادو دارم دیگه چه فرقی داره قهر یا آشتی

    چه قدر دلم برات تنگ میشه هر روز تو از خودت برام یه عکس گذاشتی

    دل من که براش فرقی نداره که این توییو عکسای تو دستاش

    داره با اینا سر میکنه هر روز به عشق اینکه زنده بودی ای کاش

    تو نمیدونی وقتی که نبودی با نبود تو من چه چوری ساختم
    من از تو همین یه عکسو دارم

    ولی از عکستم توقع دارم

    مثه خودت پشینه پای حرفام

    بفهمه من چه قدر این روزا تنهام

    مگه خودت نگفتی بر میگردم

    ببین چه قدر واسه تو گریه کردم

    آخه کجارو دنبالت بگردم

    من از تو این یه عکسو کادو دارم دیگه چه فرقی داره قهر یا آشتی

    چه قدر دلم برات تنگ میشه هر روز تو از خودت برام یه عکس گذاشتی

    دل من که براش فرقی نداره که این توییو عکسای تو دستاش

    داره با اینا سر میکنه هر روز به عشق اینکه زنده بودی ای کاش

    تو نمیدونی وقتی که نبودی با نبود تو من چه چوری ساختم
    من از تو همین یه عکسو دارم

    ولی از عکستم توقع دارم

    مثه خودت پشینه پای حرفام

    بفهمه من چه قدر این روزا تنهام

    مگه خودت نگفتی بر میگردم

    ببین چه قدر واسه تو گریه کردم

    آخه کجارو دنبالت بگردم

    من از تو این یه عکسو کادو دارم دیگه چه فرقی داره قهر یا آشتی

    چه قدر دلم برات تنگ میشه هر روز تو از خودت برام یه عکس گذاشتی

    دل من که براش فرقی نداره که این توییو عکسای تو دستاش

    داره با اینا سر میکنه هر روز به عشق اینکه زنده بودی ای کاش

    تو نمیدونی وقتی که نبودی با نبود تو من چه چوری ساختم
    از کویر امده ام چشمم از خاطره ی ریگ پر است ابر من باش ودلم را بتکان.
    هر شب در رویاهایم تو را می بینم و احساس ات می کنم
    و احساس می کنم تو هم همین احساس را داری
    دوری، فاصله و فضا بین ماست
    و تو این را نشان دادی و ثابت کردی
    نزدیک، دور، هر جایی که هستی
    و من باور می کنم قلب می تواند برای این بتپد
    یک باره دیگر در را باز کن
    و دوباره در قلب من باش
    و قلب من به هیجان خواهد آمد و خوشحال خواهد شد
    ما می توانیم یک باره دیگر عاشق باشیم
    و این عشق می تواند برای همیشه باشد
    و تا زمانی که نمردیم نمی گذاریم بمیرد
    عشق زمانی بود که من تو را دوست داشم
    دوران صداقت، و من تو را داشتم
    در زندگی من، ما همیشه خواهیم تپید
    نزدیک، دور، هرجایی که هستی
    من باور دارم که قلب هایمان خواهد تپید
    یک باره دیگر در را باز کن
    و تو در قلب من هستی
    و من از ته قلب خوشحال خواهم شد
    تو اینجا هستی، و من هیچ ترسی ندارم
    می دانم قلبم برای این خواهد تپید
    ما برای همیشه باهم خواهیم بود
    تو در قلب من در پناه خواهی بود
    و قلب من برای تو خواهد تپید
    ابرها مثل من در کوچه پس کوچه های شهر سرگردانند!

    باران میبارد و من غرق در زیر قطره های بارانم ،

    دستهایم را بر روی گونه ام گذاشته ام تا کسی نفهمد که گریانم!

    با دلهره از کوچه ها میگذرم ، نمیخواهم کسی بفهمد که در جستجوی یارم!

    چه آرام میبارد باران بر تن نا آرامم ،

    چه زیبا میریزد اشکهایم همراه با قطره های باران!

    چه سخت میسوزد تن خسته ام ، به خدا مثل یک پرنده با بالهای شکسته ام!

    کسی نمیداند که همراه با خود یک قلب شکسته دارم
    تو ستاره ای هستی در آسمان دلم که هیچگاه خاموش نمیشوی

    تو خاطره ای هستی ماندگار در دفتر دلم که فراموش نمیشوی

    همیشه تو را در میان قلبم میفشارم تا حس کنی

    تپشهای قلبی را که یک نفس عاشقانه برایت میتپد

    از وقتی آمدی بی خیال تمام غمهای دنیا شدم

    و تو چه عاشقانه شاد کردی خانه قلبم را

    از وقتی آمدی گرم نگه داشتی همیشه آغوشم را ،

    عطر تنت پیچیده فضای عاشقانه دلم را

    همیشه پرتو عشق تو در نگاهم میتابد ، همیشه دلم به داشتن تو می بالد،

    دستانم دستان را میخواهد و اینجاست که گلویم ترانه فریاد عشق تو را میخواند

    چون همین گونه مرا عاشق خودت کردی ،

    همینگونه مرا اسیر عشق و محبتهایت کردی

    از وقتی آمدی ،آمدنت برایم یک حادثه شیرین در زندگی ام بود،

    نگاهم مال تو هست ، دلم گرفتار تو است ،

    من تو را دارم و به هیچکس جز تو نمی اندیشم

    مال من هستی و همین است که من زنده هستم
  • بارگذاری...
  • بارگذاری...
  • بارگذاری...
بالا