anise b
پسندها
3,991

ارسال های پروفایل آخرین فعالیت ارسال ها درباره

  • ملاصدرا می گويد: خداوند بى نهايت است و لامکان و بى زمان اما به قدر فهم تو کوچک مى شود و به قدر نياز تو فرود مى آيد و به قدرآرزوى تو گسترده مى شود و به قدر ايمان تو کارگشا مى شود.
    سلام خوبی؟
    نوشته ای که توی کوچه های تنهایی گذاشته بودی خیلی زیبا بود البته همشون همین طوری هست ولی یکیش خیلی به دلم نشست..
    ممنونم.
    آه هیهات که در این
    برهوت
    و اندر این سوخته دشت فرتوت
    برگی و باری نیست
    چه توانسوز کویری که در آن
    از کران تا به کران حتی دیاری
    نیست
    آری نیست
    همتی هست اگر
    من و توست
    تا در این خشک کویر
    از دل سنگ بر آریم آب ی
    کسی از غیب نخواهد آمد
    در من و توست اگر مردی هست
    با تو ام ای دلبند
    سوی ابری که نخواهد آمد
    و نخواهم بارید
    چشم امید مبند
    آه
    هیهات
    چه وقت این برهوت
    بر سر هر تاکش
    می نشیند یاقوت
    شبت و همه ی روزهات شیرین و سرشار از شادی و موفقیت عزیزم:victory::w42::w38:
    راستی آجی:D(دونه دونه یادم میاد:D) در مورد ویژگی هایی که گفتی (و من ذوق مرگ:D و غافل گیر شدم:D:w40:....):
    قربونت برم من:w38:[IMG] خوبی از خودته آجیِ نازم.....[IMG][IMG] تو هم خیلی مهربون و دوست داشتنی و متواضع و با محبت و پر انرژی هستی......و خیلی باهات راحتم عزیز دلم... مثه آجی واقعیم:w16:[IMG][IMG][IMG]
    آره آجی جونم سرم شلوغه تا هفته ی بعد حسابی:(-از گوش کردن صدای استادا و نوشتن جزوه های حجیم گرفته تا ترجمه ی مقاله ها تا درس خوندن تا....پروژه:w29::w12::w20::w47::w12:

    سلااااااام عسلم:w40:. آجی فدات شم من:w40:. مرسیییییییییییییییی:w40::w14::w42:می بوسمت:w38:

    [IMG]
    من میخواستم از شادی داد بزنم یهو یادم افتاد مستاجرمون خوابن..
    چقد کاسب شدی آجی انیسم؟
    کلا" شخصیت دی متئو گرفته منو حسابی...
    مستیم...درد منو دیگه ....دوا نمیکنه ...غم با من....... زاده شده......... منو رها نمیکنه...منو رها نمیکنه
    از نظر تو کی باریخته؟؟؟؟به عالم و آدم میگی بی ریختتتتتتتتتتتتتتت!!!:D
    کاری نداره
    تو همین صفحه گزینه لینک هستجفت شکلک ها اون باز کن لینک تولد رو کپی کن توش بعد اوکی بزن
    تو کجایی در گستره ی بی مرز این جهان؟
    تو کجایی؟
    من در دوردست ترین جای جهان ایستاده ام
    کنار تو
    تو کجایی؟
    در گستره ی ناپاک این جهان؟
    من در پاک ترین مقام جهان ایستاده ام
    بر سبزه شور این رود بزرگ که می سراید برای تو
    ﺍﻣﺸﺐ ﺍﺯ ﺁﺳﻤﺎﻥ ﺩﯾﺪﻩ ﯼ ﺗﻮ،ﺭﻭﯼ ﺷﻌﺮﻡ ﺳﺘﺎﺭﻩ ﻣﯽ ﺑﺎﺭﺩ

    ﺩﺭﺳﮑﻮﺕ ﺳﭙﯿﺪ ﮐﺎﻏﺬ ﻫﺎﭘﻨﺠﻪ ﻫﺎﯾﻢ ﺟﺮﻗﻪ ﻣﯽ ﮐﺎﺭﺩ

    ﺷﻌﺮﺩﯾﻮﺍﻧﻪ ﺗﺐ ﺁﻟﻮﺩﻡ، ﺷﺮﻣﮕﯿﻦ ﺍﺯ ﺷﯿﺎﺭ ﺧﻮﺍﺳﺘﻪ ﻫﺎ

    ﭘﯿﮑﺮﺵ ﺭﺍ ﺩﻭ ﺑﺎﺭﻩ ﻣﯽ ﺳﻮﺯﺩ،ﻋﻄﺶ ﺟﺎﻭﺩﺍﻥ ﺁﺗﺸﻬﺎ

    ﺁﺭﯼ ﺁﻏﺎﺯ ﺩﻭﺳﺖ ﺩﺍﺷﺘﻦ ﺍﺳﺖ،ﮔﺮﭼﻪ ﭘﺎﯾﺎﻥ ﺭﺍﻩ ﻧﺎﭘﯿﺪﺍﺳﺖ

    ﻣﻦ ﺑﻪ ﭘﺎﯾﺎﻥ ﺩﯾﮕﺮﻧﯿﻨﺪﯾﺸﻢ،ﮐﻪ ﻫﻤﯿﻦ ﺩﻭﺳﺖ ﺩﺍﺷﺘﻦ ﺯﯾﺒﺎﺳﺖ

    ﺍﺯ ﺳﯿﺎﻫﯽ ﭼﺮﺍ ﺣﺬﺭ ﮐﺮﺩﻥ،ﺷﺐ ﭘﺮ ﺍﺯ ﻗﻄﺮﻩ ﻫﺎﯼ ﺍﻟﻤﺎﺱ ﺍﺳﺖ

    ﺁﻧﭽﻪ ﺍﺯ ﺷﺐ ﺑﻪ ﺟﺎ ﻣﯽ ﻣﺎﻧﺪ،ﻋﻄﺮﺳﮑﺮﺁﻭﺭ ﮔﻞ ﯾﺎﺱ ﺍﺳﺖ

    ﺁﻩ،ﺑﮕﺬﺍﺭ ﮔﻢ ﺷﻮﻡ ﺩﺭ ﺗﻮ،ﮐﺲ ﻧﯿﺎﺑﺪ ﺯ ﻣﻦ ﻧﺸﺎﻧﻪ ﻣﻦ

    ﺭﻭﺡ ﺳﻮﺯﺍﻥ ﺁﻩ ﻣﺮﻃﻮﺑﺖ،ﺑﻮﺯﺩ ﺑﺮﺗﻦ ﺗﺮﺍﻧﻪ ﻣﻦ
  • بارگذاری...
  • بارگذاری...
  • بارگذاری...
بالا