*نيروانا*
پسندها
1,020

ارسال های پروفایل آخرین فعالیت ارسال ها درباره

  • راستی سال نو مبارک..............امیدوارم سال خوبی داشته باشید.................من که خودم رو کنترل می کنم:D
    سلام دوست خوبم
    ممنونم عزیز ...امیدوارم شما هم سالی سرشار از خیر و برکت و شادمانی رو پیش داشته باشید.

    سلام نیروانا کف احوال اویانلاردا یوخسوز هچ؟

    سیزینده تازا ایلیز تاخیرینن موبارک اولسون.مین بله بایراملار.

    آآرزوم بودور غصه - غمین یوخ اولسون، اورک لردن دردلر گئتسین ، سئوگی پایئن چوخ اولسون! نوروز بایرامینیز موبارک

    یئنه گلیر نازلی باهار ، نازلی یاز

    هامینین یازیسین بو ایل یاغلی یاز

    جان ساغلیغی ، جیب وارلیغی ، اولوم آز

    مهریبان آللاهیم ، بئله یازی یاز."

    "تازا ایلینیز موبارک اولسون."

    arzum budur qussə qəmin yox olsun ürəklərdən dərdlər getsin sevgi payın çox olsun novruz bayramınız mübarək


    yenə gəlir nazlı bahar nazlı yaz

    hamının yazısını bu il yağlı yaz

    can sağlığı cib varlığı ölüm az

    mehrıban Allahım belə yazı yaz

    yeni iliniz mübarək olsun
    سلام
    نوروز مبارک

    آرزومه عیدی که پیش رو داری آغاز روزایی باشه که آرزو داری
    و برآمد بهاری دیگر
    مست و زیبا و فریبا، چون دوست
    سبدی پیدا کن،
    پر کن از سوسن و سنبل که نکوست
    همره باد بهاری بفرست :
    پیک نوروزی و شادی بر دوست !

    تن ادمی شریف است به جان ادمیت

    نه همین لباس زیباست نشان ادمیت

    اگر ادمی به چشم است و دهان و گوش و بینی

    چه میان نقش دیوار و میان ادمیت؟

    خورو خواب و خشم و شهوت شعب است و جهل و ظلمت

    حیوان خبر ندارد زجان ادمیت

    به حقیقت ادمی باش وگرنه مرغ باشد

    که همین سخن بگوید به زبان ادمیت

    مگر ادمی نبودی که اسیر دیو ماندی؟

    که فرشته ره ندارد به مکان ادمیت

    رسد ادمی به جائی که بجز خدا نبیند

    بنگر که تا چه حد است مکان ادمیت

    طیران مرغ دیدی تو ز پای بند شهوت

    به درای تا ببینی طیران ادمیت

    نه بیان فضل کردم که نصیحت تو گفتم

    هم از ادمی شنیدم بیان ادمیت
    در ازل پرتو حسنت ز تجلي دم زد...عشق پيدا شد و آتش به همه عالم زد
    جلوه اي کرد رخت ديد ملک عشق نداشت...عين آتش شد از اين غيرت و بر آدم زد
    عقل مي خواست کز آن شعله چراغ افروزد...برق غيرت بدرخشيد و جهان برهم زد
    مدعي خواست که آيد به تماشاگه راز...دست غيب آمد و بر سينه نامحرم زد
    ديگران قرعه قسمت همه بر عيش زدند...دل غمديده ما بود که هم بر غم زد
    جان علوي هوس چاه زنخدان تو داشت...دست در حلقه آن زلف خم اندر خم زد
    حافظ آن روز طربنامه عشق تو نوشت...که قلم بر سر اسباب دل خرم زد
    خدایا تقدیر دوستان را در سال جدید به گونه ای قرار ده تا در پایان سال بر گذشته خود افسوس نخورند.
    بایرامین مبارک اولسون انشالله که یاخچی و برکتدی ایل اولا و تمام آرزولاریان چاتاسان.
  • بارگذاری...
  • بارگذاری...
  • بارگذاری...
بالا