اهان .... میشناسمش اوا رو
امروز ساعت 7: 30 کلاس داشتم بعدش تا 8 رفتم سر کلاس ... کلاس رو ساعت 9:30 تمومش کرد ...من که خواب بودم فکر کردم امروز ساعت 9:30 بازم کلاس دارم ... بعدش رفتم در اون کلاس ..دیدم یه دختر نشسته ..بهش گفتم کلاس چی داری ..مگه اندیشه اینجا نیست ..گفت زبان دارم .. اسم استاد رو هم گفت ..ولی یادم نی ... بعدش گفتمش اینجا کلاس اندیشه هست ..بدبخت رفت دنبال کلاسش بگرده ..میگفت دفتر استاد کجاست ..من بهش گفتم خبر ندارم .برو بگرد دنبالش ..
بعدش رفتم دفتر مدیر کلاسا دیدم کلاسم فرداست .... ولی اون دختره بدبخت رفت دنبال نخود سیاه .....
