روزی که ترکش میکنی
پاکت سیگارت را بردار
فندک ( که لازم نباشد از کسی آتش بخواهی)
شالِ گردنش ( آغشته به بویِ لعنتی اش)
چتر ... لازم نیست
... دفتر خاطراتت ( بردار ، فندک هم داری خو و و و و و ب گرمت میکند)
گریه کنم یا نکنم
حرف بزنم یا نزنم
من از هوای عشق تو ، دل بکنم یا نکنم
با این سوال بی جواب ، پناه به آینه می برم
خیره به تصویر خودم ، می پرسم از کی بگذرم
کمپوت باز کردیم بخوریم ، به مامانم میگم : مامان فکرکنم مزش عوض شده
...میگه : آره
میگم : بریزمش دور ؟
میگه : نه بزار تو یخچال بابات میاد میخوره !!!!به سلامتی همه باباها....