venous_20
پسندها
4,610

ارسال های پروفایل آخرین فعالیت ارسال ها درباره

  • سلام اباجي مهربونم
    شكر خدا خوبم.............
    انشاءالله هيچگاه غم نبيني و هميشه سلامت و تندرست باشي
    خداراشكر كه خوب شدي
    الهي كه يه روزي يكي............................................................................
    سرا هر وقت بخوان ميتونن گريه کنن ...
    ولي دخترا نه...آخه آرايششون خراب ميشه
    از هلو به لولو تبديل ميشن
    گنجشک ناز و زیبا
    که می پری اون بالا
    بال و پرت به رنگ خاک
    دلت مهربون و پاک
    به من بگو وقتی که پر کشیدی
    بابام رو تو ندیدی
    - دیدمش از اینجا رفت
    اون بالا بالاها رفت
    پیش ستاره ها رفت
    یواش و بی صدا رفت
    - ستاره آی ستاره
    پولک ابر پاره
    خاموشی یا می تابی؟
    بیداری یا که خوابی؟
    به من بگو وقتی که خواب نبودی
    بابام رو تو ندیدی
    - دیدمش از اینجا رفت
    اون بالا بالاها رفت
    از اون طرف از اون راه
    رفته به خونه ماه
    - ماه سفید تنها
    که هستی پشت ابرا
    نقره نشون کهکشون
    چراغ سقف آسمون
    به من بگو وقتی که نور پاشیدی
    بابام رو تو ندیدی
    - همین جا پیش من بود
    نموند و رفت زود زود
    اون بالا بالاها رفت
    بابات پیش خدا رفت
    - خدا که مهربونه
    پیش بابام می مونه
    گریه نمی کنم من
    که شاد نباشه دشمن
    اول دستام رو شستم بعد برات ميوه پوست كندم
    بخور جون بگيري
    سلام ونوسم خوبی؟
    چه خبر خانوم خانومااااااااااااااا
    سلام عزیزم
    خود خود خودمم...
    مگه بده؟؟؟؟؟
    باور کن خودمم ونوس جونم
    سلام، منظورتون همین جا بووود؟؟)

    درویشی تهیدست از كنار باغ كریم خان زند عبور می‌كرد.

    چشمش به شاه افتاد با دست اشاره‌ای به او کرد. كریم خان دستور داد درویش را به داخل باغ اوردند.

    كریم خان گفت: این اشاره‌های تو برای چه بود؟ درویش گفت: نام من كریم است و نام تو هم كریم و خدا هم كریم. ان كریم به تو چقدر داده است و به من چی داده؟

    كریم خان در حال كشیدن قلیان بود؛ گفت چه می‌خواهی؟

    درویش گفت: همین قلیان، مرا بس است.

    چند روز بعد درویش قلیان را به بازار برد و قلیان بفروخت. خریدار قلیان كسی نبود جز كسی كه می‌خواست نزد كریم خان رفته و تحفه برای خان ببرد. پس جیب درویش پر از سكه كرد و قلیان نزد كریم خان برد.

    روزگاری سپری شد. درویش جهت تشكر نزد خان رفت. ناگه چشمش به قلیان افتاد. با دست اشاره‌هایی به كریم خان زند كرد و گفت: نه من كریمم نه تو. كریم فقط خداست، که جیب مرا پر از پول كرد و قلیان تو هم سر جایش هست.
    تبریک میگم گلم...امیدوارم همیشه شاد و عاشق و مهربون باقی بمونی...

    فدامدا دخملم بشم.توفیق اجباری بود قشنگم.ایشالاقسمتت بشه ببینی چقدرعالیه......
    اخه چرامواظب نیستی گوگولی من.نازی،ایشالازودی خوب شی..... [IMG][IMG]
    بیاسوپتوبخورنانازم...[IMG]بعدم برولالا..[IMG]
    (ازشوخی گذشته دعامیکنم هرچه زودتر خوب شی.خیلی سخته میدونم.:(ولی بجاش ازخونه تکونی عید راحتی.:D)
    مواظب خودت باش عزیزم.:heart:
    واااااااااااای ونووووووووس مردم از خنده....ای جااااااااانم چه هیبتی...خدا بگم چیکارت نکنه دختر....دلم درد گرفت بسکه خندیدم... :w15: :w15: :w15: :w15:
    مرسسسسسی عزیزم....ایشالا که همیشه لبت خندون ودلت شاد باشه...خیلی مزه داد....
  • بارگذاری...
  • بارگذاری...
  • بارگذاری...
بالا