• کاش مادرم به جای صبوری ... فریاد زدن رو یادم داده بود...




    " گاهی عمیقاً مایلم « ماهی » باشم!
    ماهی حافظه اش هشت ثانیه است بی هیچ « خاطره » ای ......
    به کی سلام برسونم؟
    میدونم کیرو میگی ولی وقت کنی یه حرفای میخوام باهات بگم .
    شاید...............
    نگـــــــران نباش،
    " حــــال مـــن خـــــوب اســت " بــزرگ شـــده ام ...
    دیگر آنقــدر کــوچک نیستـم که در دلـــتنگی هـــایم گم شــوم!
    آمـوختــه ام،
    که این فـــاصــله ی کوتـــاه، بین لبخند و اشک نامش" زندگیست "
    آمــوختــه ام که دیگــر دلم برای " نبــودنـت " تنگ نشـــود . . .
    راســــــتی، دروغ گـــــفتن را نیــــــــز، خــــــــوب یاد گـــرفتــه ام ...
    " حــــال مـــن خـــــــوب اســت " ...خــــــوبِ خــــوب!!
    خاطرات را بايد سطل سطل . . .
    ازچاه زندگی بیرون کشید . . .
    خاطرات نه سر دارند و نه ته . . .
    بی هوا می آیند تا خفه ات کنند . . .
    میرسند . . .
    ... گاهی وسط یک فکر . . .
    گاهی وسط یک خیابان . . .
    سردت می کنند . . . داغت میکنند . . .
    رگ خوابت را بلدند . . . زمینت می زنند . . .
    خاطرات تمام نمی شوند؛ تمامت می کنند . . .
    سلامممممممممممممممممممممممممممممممممممممممممممممممممممممممممممممممممممممممممممممممممممممممم
    این روزها
    انسان ها تنهایی ات را پر نمی کنند
    فقط خلوتت را می شکنند !!!
    من غــــــرورم را به راحتــــــی به دست نیــــــاوردم
    کــــــه هر وقت دلـــت خواست خـــــردش کنی ... !
    ... غـــــــرور من اگر بشکـنـــــــد
    با تـــکـــــه هـــایـــــش
    شاهـــــــرگ زنــــدگـــــی تـــــو را نیز خواهـــــد زد ... !
    برهنه ات می کنند تا بهتر شکسته شوی ...
    نترس گردوی کوچک !!
    آنچه سیاه می شود روی تو نیست ، دست آنهاست ...
    نه می دانم نامش چیست و نه می دانم چه می کند! ...حتی خبری از رنگ چشم هایش هم ندارم ...رنگ موهایش را نمی دانم و لبـــــــــخندش را ندیده ام ...فقط می دانم که نیست ...و عجیب جایش خالیست ...!
    انسان مجموعه ای از آنچه که دارد نیست ؛بلکه انسان مجموعه ای است از آنچه که هنوز ندارد، اما می تواند داشته باشد . .
    مترسک عروسک زشتیست که از مزرعه مراقبت میکندو آدمی مترسک زیباییست که جهان را می ترساند . . .
    راستي اين عروس خانومه خودتي ؟ اون گل براي كيه ؟ دستم نميرسه ازت بگيرمش نگاه كن!!!
    در ضمن لنگش از كادر زده بيرون سحري شاد باشي مهندس
    از يكي پرسيدند دنيا را چگونه ميبيني ؟ گفت آنچنان كه بدون رضايت من برگي از درخت نمي افتد
    گفتند مگر خدا هستي ؟سحر گفت نه راضي ام به رضاي خدا دي:
    از شوخي گذشته گفتم يه سلامي عرض كنم اگه بغضت گرفت وخدا اومد كه اشكاتو پاك بكنه و ازت پرسيد كه آيا نيما اذيتت مي كنه لطفا بگو كه من خيلي پسر خوبي هستم تا تورو با خودش نبره باششششه؟
    به دنبال كدوم حرف و كلامي سكوتت گفتن تموم حرفهاست
    سلام سحري خوبي خوشي ؟تو هم كه يا طرفاي ما نمياي يا وقتي كه مياي مثل اونايي كه زنگ ميزنن به گوشي آدم هيچي نميگن و فقط فوت ميكنن هيچي تايپ نمي كني ولي خيالت راهت باشه من فهميدم كه دلت زود به زود برام تنگ ميشه خانومه اينه كه گفتم بيام بحرفم باهات ديدم ماشالله خودت حرفهاي زيادي توي صفحه ات براي گفتن داري رو نمي كردي!!!
    خلاصه اينكه من نمي دونم سكوتت گفتن تموم حرفهاست
    واااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااي اينهمه حرف قشنگو كي يادت داده خانومه!!!
    گوشـهایمـ را می گیرمـ.....
    چشمـــــــ ــهایمـ را می بنــــدم...
    و زبانـــ ــمـ را گــــــــ ـاز می گیــــرم..
    ولیــــــ...
    حریــــــ ــف افکارم نمی شومــــ..
    چقــــدر دردنـــــ ـــــــ ـآک است ....
    فهمیـــــــــدن...!!!
    بعضی وقتها دوست دارم
    وقتی بغضم میگیره
    خدا بیاد پایین و اشکامو پــاک کنه
    دســـتمو بگیره و بگه :
    آدمـــا اذیتــت میکنن ؟؟!!!!!

    بیـــــــا بـــریـــــــم :
    من و تو شباهت های متفاوتی با هم داریم
    هر دو شکستیم ؛ تو قلبم را ، من غرورم را
    هر دو رقصیدیم ؛ تو با دیگری ، من با سازهای تو
    هر دو بازی کردیم ؛ تو با من ، من با سرنوشتم
    و در آخر ، هر دو پی بردیم ؛ تو به "حماقت" من ، من به "پست" بودن تو
    آری این شباهت های متفاوت هر روز آشکارتر می شوند !!
  • بارگذاری...
  • بارگذاری...
  • بارگذاری...
بالا