فکر میکردم تورو دیدن یه تولد یه طلوعه تو غروب آشنایی...فکر میکردم تورو دیدن یه تولد یه طلوعه تو غروب آشنایی
ندونستم که رسیدن یه بهونست یه بهونه واسه لحظه جدایی
ندونستم نرسیده تو شروع قصه میری
آرزوی زندگی رو میری و ازم میگیری
ندونستم که رسیدن یه بهونست واسه رفتن
واسه پرپر شدن تو واسه ویرون شدن من
بی تو غریب غربتم آماده شکستنم
با من بمون بمون بمون با من که عاشقت منم