چیز خاصی نگفت ولی خوبه ما میشناسیمش والا میومد سر مغناطیس ما آی حرف بیخود میزد اصن تو کلاس ما نبود میومد شلوغ بازی حالا تیریپ برادر واسه من گرفته بی نمک
ما همه کلاسامون تشکیل شد فک کن اون نابغه نفهم پاشده از تهران اومده..............
اعصاب ندارم
صب رفتم پیش غیاثی باش دعوام شد میگه با اون همه تقلب شدی 16؟گفتم من اصن تقلب کردم؟
اعصاب خورد کن
پیش شهابم رفتم مسخره چه تیریپی برداشته حالا خوبه ما میدونیم چه کارس
گل در آن باید کاشت
و نکاری گل من، علف هرز در آن می روید.
زحمت کاشتن یک گل سرخ
کمتر از زحمت برداشتن هرزگی آن علف است!
گل بکاریم بیا
تا مجال علف هرز فراهم نشود.
بی گل آرایی ذهن
نازنین،
نازنین،
هرگز آدم، آدم نشود...