سلام
[IMG]
[IMG]
-
به تو دست می سایم و جهان را در می یابم
به تو می اندیشم
و زمان را لمس می کنم
معلق و بی انتها
عریان.
می وزم،می بارم،می تابم،
آسمان ام
ستارگان و زمین،
و گندم
عطرآگینی که دانه می بندد
رقصان
در جان سبز خویش.
سلام خوبید؟
ممنون خیلی قشنگن
چه بی تابانه می خواهم ات ای دوری ات آزمون تلخ زنده به گوری!
چه بی تابانه تو را طلب می کنم!
بر پشت سمندی
گویی
نوزین
که قرارش نیست.
و فاصله
تجربه یی بیهوده است.
بوی پیراهنت،
اینجا
و اکنون
کوه ها در فاصله سردند.
دست
در کوچه و بستر
حضور مانوس دست تو را می جوید،
و به راه اندیشیدن.
اگر که بیهُده زیباست شب
برای چه زیباست
شب
برای که زیباست؟
شب و رود بی انحنای ستارگان
که سرد می گذرد.
و سوگ وارانِ دراز گیسو
بر دو جانبِ رود
بادآوردِ کدام خاطره را
با قصیده نفس گیر غوکان
تعزیتی می کنند
به هنگامی که هر سپیده
به صدای هم آوازِ دوازده گلوله
سوراخ
می شود؟
اگر که بیهُده زیباست شب
برای که زیباست شب
برای چه زیباست؟
اشتباه چیزی است که دیروز به سراغش رفتی
و
امروز به سراغت آمد.
قلب جاییست که خون از آن میگذرد
و
حرفها در آن ته نشین می شود.
نه تو می مانی و نه اندوه
و نه هیچیک از مردم این آبادی. . .
به حباب نگران لب یک رود قسم،
و به کوتاهی آن لحظه شادی گه گذشت،
غصه هم میگذرد،
آنچنانی که فقط خاطره ای خواهد ماند...
لحظه ها عریانند.
به تن لحظه خود،جامه اندوه مپوشان هرگز
مرسی . من خوبم . تو خوبی ؟
سیلام
سلام . خوبید؟ می تونم یه سوال بپرسم ازتون ؟شما به موسیقی علاقه دارید یا تو این زمینه فعالیت هم دارید؟
دل خوش به سکوتم
شبی گفتم به قلیانم که از جانم گه می خواهی نوشت با خط دود خود به دردت میخورم گاهی
تو بر من مینهی اتش که درد خود کنی تسکین من بیچاره میسوزم, تو از حالم چه میدانی
سلام!
چه شعرای زیبایی تو صفحتون هست!!!
پیغام‌گیر حافظ
رفته‌ام بیرون من از كاشانه‌ی خود غم مخور
تا مگر بینم رخ جانانه‌ی خود غم مخور
بشنوی پاسخ ز حافظ گر كه بگذاری پیام
زان زمان كو باز گردم خانه‌ی خود غم مخور
پیغام‌گیر سعدی
از آوای دل انگیز تو مستم
نباشم خانه و شرمنده هستم
به پیغام تو خواهم گفت پاسخ
فلك گر فرصتی دادی به دستم
پیغام‌گیر فردوسی
نمی‌باشم امروز اندر سرای
كه رسم ادب را بیارم به جای
به پیغامت ای دوست گویم جواب
چو فردا برآید بلند آفتاب
پیغام‌گیر خیام
این چرخ فلك، عمر مرا داد به باد
ممنون تو‌ام كه كرده‌ای از من یاد
رفتم سر كوچه، منزل كوزه فروش
آیم چو به خانه، پاسخت خواهم داد
در پی ات گمشدگانیم کجا باید رفت
خسته از این و از آنیم، کجا باید رفت
هرچه رخسار عیان بود چشیدیم اما
تشنه ی روی نهانیم، کجا باید رفت
چه به رویا و چه بیدار به هرجا رفتیم
باز از بی خبرانیم، کجا باید رفت
رود هم آخر قصه ره دریا را یافت
ما که عمریست روانیم، کجا باید رفت
بی نگاه تو و آن عطر نفس های تو
گر نخواهیم بمانیم، کجا باید رفت
الهم عجل لولیک الفرج...
سلام
خوبی؟؟؟
سلام امیر جان خوبی؟؟؟؟
سلام ...شبتون بخیر
بدو بيا تو خنك بشي از دستت ميره هاااااااااااا
مقسی امیر -
بارگذاری...
-
بارگذاری...
-
بارگذاری...
