مرسی معصوم جون امیدوارم به همه آرزو های خوشگلت برسی.آره یاد آپارتمان بخیر تاپیکشو خیلی وقت پیش پاک کردن اولش ناراحت شدم وقتی فهمیدم ولی بعدش گفتم وقتی بچه ها بچه های قدیم نیستن بود و نبودش اهمیتی نداره کهچه می کنی با پیمان؟؟؟بازم ممنون بابت تبریکت با یا بدون تاخیر هم مهم نیست مهم اینه که به یادم هستی ...اصلا شوما هر وقت یاد من افتادی بیا تولدم رو تبریک بگو تاریخش هم مهم نیست معصوم جون...
به جون تو آره ترسیدم وقتی به بچه رحم نمی کنی می خوای به من بکنی!!! والا خونه گیر نمیاد یا میاد بچه ها دبه می کنن و نمیان از جمع چهار نفریمون که تو لیسانس با هم بودیم الان فقط دو نفر موندیم به یکی دعوامون شد یکی هم گفت نمیام و ... فعلا گرفتاریم موندیم چه بکنیم ... یه خونه مهرشهر گیر آوردیم ولی دو نفر واسمون زیاده ... نمی دونم فعلا بدجور ذهنم درگیره بدبختیش اینه که خونه دوست و آشنا و فامیل زیاده ولی من نمی خوام خونه کسی برم ...
اتفاقا دو سه روز پیش تو سایت خارجکی دیدمش... سلام رسوند...میگفت گرفتاره... سلام احوالپرسی کرد گفت کارم دارن میرم و بر میگردم...هنوز رفته که برکرده:دی
اره جانم... مریمی نمیمونه...: ))... از همین حالا باید تو فکذش باشم...