اوهوم
منم گمونم یه رگم باید به شیراز بره
ها!!!
ما چون ز دری پای کشیدیم کشیدیم
امید ز هر کس که بریدیم بریدیم
دل نیست کبوتر که چو برخواست نشیند
از گوشه بامی که پریدیم پریدیم
رم دادن صید خود از آغاز غلط بود
حالا که رماندی و رمیدیم رمیدیم
کوی تو که باغ ارم و روضه خلد است
انگار که دیدیم ندیدیم ندیدیم
صد باغ بهار است و صلای گل و گلشن
گر میوه ی یک باغ نچیدیم نچیدیم
سر تا به قدم تیغ دعایم و تو غافل
هان واقف دم باش رسیدیم رسیدیم
وحشی سبب دوری و این قسم سخن ها
آن نیست که ما هم نشنیدیم شنیدیم