مدعیان رفاقت هر کدام تا نقطه ای همراهند!
عده ای تا مرز منفعت
عده ای تا مرز حال
عده ای تا مرز جان
عده ای تا مرز آبرو
و همگان تا مرز این جهان.
تنها تویی که میمانی ، بمــــــــــان!
از من که سالهاست گفته ام “ایاک نعبد”
اما به دیگران هم دلسپرده ام
از من که سالهاست گفته ام ” ایاک نستعین”
اما به دیگران هم تکیه کرده ام
اما رهایم نکن
بیش از همیشه دلتنگم
به اندازه ی تمام روزهای نبودنم.
تاکجای قصه هاباید زدلتنگی نوشت؟
تا به کی بازیچه بودن در دودست سرنوشت؟
تا به کی با ضربه های درد باید رام شد؟
یا فقط با گریه های بیقرار ارام شد؟
بهر دیدار محبت تا به کی در انتظار ؟خسته ام از زندگی به غصه های بی شمار
برایت از طلا تختی
مسیری رو به خوشبختی
برایت عمر نوحی را
وقار همچو کوهی را
برایت صبر ایوبی
حیاتی مملو از خوبی
برایت شاد بودن را
صداقت را محبت را
دعا کردم