یکی را دوست میدارم ولی افسوس اوهرگز نمی داند
نگاهش میکنم شاید بخواند از نگاه من که او را دوست میدارم
ولی افسوس او هرگز نگاهم را نمی خواند
به برگ گل نوشتم من که او را دوست میدارم
ولی افسوس او گل رابه زلف کودکی آویخت تا او را بخنداند.
دوست دارم نقاش بشم یه رنگ نیلگون واسه آسمونهامون بکشم یه رنگ سرخ بر دل قلبهامون بکشم دوست دارم نقاش بشم یه خط سیاه بر سر دشمنی بکشم یه خط نارنجی واسه رنگ خونه ها یه خط بنفش واسه افکارمون دوست دارم نقاش بشم به هر کس یه رنگ بدم و بهش درست نشون دادن عشق رو یاد بدم
اخی.خوب میدونی تو خونواده ما اصلا روز تولد و این مناسبتها اهمیتی نداره.ولی خوب کسی به یاد ادم باشه ادم خوشحال میشه.بالاخره موجودی اجتماعیه دیگه.تنها نمیتونه بمونه
هرگز متنفرنشو حتي از اون کسي که دوستش داشتي ولي حالا نداري دوست خوبي داشته باش چون تنها دوسته که برات ميمونه نگران نباش حتي اگر ديدي دست رفيقت تو دست ديگريه بسيار بخند حتي براي کسي که در بغلش گريه کردي هميشه لبخند بزن حتي به کسي که ازش متنفري ازديگران کم انتظار داشته باش ساده زندگي کن