·        وقتی که بود نمیدیدم
 ·        وقتی میخواند نمیشنیدم
 ·        وقتی دیدم که نبود
 ·        وقتی شنیدم که نخواند
 ·        چه غمانگیز است وقتی چشمهای سرد و زلال
 ·        در برابرت میجوشد و میخواند و مینالد
 ·        تو تشنهی آتش باشی و نه تشنهی آب
 ·        و چشمه که خشکید از آن آتش که تو تشنه آن بودی
 ·        بخار شد و به هوا رفت
 ·        و آتش زمین را تاخت و در خود گداخت
 ·        و از زمین آتش رویید و از آسمان آتش بارید
 ·        تو تشنهی آب گردی و نه تشنه آتش
 ·        و عمری گداختن از غم نبودن کسی که تا بود از غم نبودن تو میگداخت ...